زهی بر حشمت گردون اساست
ز حیرت دیدهٔ افلاک خیره
به من لطف دی و امروزت آخر
چه باشد گر بود بر یک و تیره
نمائی گر به جای لطف موعود
عطائی از عطایای صغیره
شود جود تو را مقدار ناقص
شود طبع تو را آهسته تیره
قضای حاجت من گر ثوابست
برای روز بد بادت ذخیره
دراز بخت من ناکس گناهست
گناهی میکنی باری کبیره
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دو چشم دایه بر وی ماند خیره
جهان بر هردو چشمش گشت تیره
برون آوازه داری چون مبیره
درونت چون برون دیگ تیره
نصیرالدین طوسی را نبیره
که عقل از خلقت او گشته خیره
ز درگه خاست آواز تبیره
شدندش سروران یکسر پذیره
چهی چون گور ظالم تنگ و تیره
ز تاریکیش چشم عقل خیره
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.