شاهانه رخش راندن آن خردسال بین
در خردی آن بزرگی و جاه و جلال بین
بر ماه تازه پرتو حسنش نظر فکن
صد آفتاب تعبیه در یک هلال بین
شد فتنهٔ زمانه مهش بدر ناشده
پیش از کمال حسن نمود جمال بین
ز آثار حسن او اثر از آدمی نماند
این حسن آدمی کش بیاعتدال بین
مردم که وقت پرسش حالم به محرمی
پنهان اشاره کرد که تغییر حال بین
گفتم که فرض گشته مرا پای بوس تو
سوی رقیب دید که فرض محال بین
یک باره گشت پاس درش مشتغل به من
هان ای حسود دولت بیانتقال بین
شد شهره تا ابد به غلامیش محتشم
این خسروی و سلطنت بی زوال بین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رخسار دوست بنگر و حسن و جمال بین
رفتار او نظر کن و غنج و دلال بین
دل در هوای وصل تو صد بال و پرگشاد
شهباز همتش نگر و پر و بال بین
حال دلم ز شوق رخت سوز و زاریست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.