شبی کان سرو سیم اندام را درخواب میدیدم
تن خود را عیان از رعشه چون سیماب میدیدم
در آن تاریکی شب از فروغ ماه روی او
ز روزن رفته بیرون شعله مهتاب میدیدم
نمیدیدم تنش را از لطافت لیک روی خود
در آن آئینه چون برگ خزان در آب میدیدم
چه تابان کوکبی بود آن چراغ چشم بیداران
که شمع ماه را در جنب او بی تاب میدیدم
همانا آب حیوان بود جسم نازنین او
که باغ حسن را از وی طراوت یاب میدیدم
تن سیمین او تا بود غلطان در کنار من
کنار خویشتن را پر ز سیم ناب میدیدم
در درج سخن را محتشم زین بیشتر مگشا
که یار این است گفتن آن چه من در خواب میدیدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خیال چشم و ابرویت شبی در خواب میدیدم
تو گویی جادوان مست در محراب میدیدم
ز دست چشم و دل آن دم تن غمدیدهٔ خود
گهی در آتش محنت گهی در آب میدیدم
را تمنای رخ و زلفت چو میکردم در آن سودا
[...]
خیالی بود یارب دوش یا در خواب میدیدم
که رویش در نظر بر کف شراب ناب میدیدم
به اکسیر سعادت یافتم آخر بحمدالله
وصالش را که همچون کیمیا نایاب میدیدم
چه حاجت بود شمع افروختن در بزم او یارب
[...]
چه دولت بود یارب دوش من در خواب میدیدم
که نخل مدعا را پر بر و شاداب میدیدم
سکندر بهر آب زندگی ظلمت برید و من
به تاریکی شب سرچشمه آن آب میدیدم
نگه مل، چهره گل، خط سنبل و قد سرو و لب شکر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.