گنجور

 
محیط قمی

گدای میکده ام خشت زیر سر دارم

زمهر افسر و از کهکشان کمر دارم

زیمن عاطفت پیر می فروش مدام

شراب صافی و ساقی سیمبر دارم

مبین به چشم حقارت به وضع مختصرم

که بس جلال بدین وضع مختصر دارم

خوشم به بی سر و پایی که تا چنین شده ام

نه رنج پاس کلاه و نه بیم سر دارم

به سلطنت ندهم پیشه ی قناعت را

که اهل دانشم و بینش و بصر دارم

فراغ خاطر و عیش مدام و خلوت امن

هرآن چه دارم ازین پیشه سربسر دارم

زخویش بی خبرم تا نموده جذبه ی عشق

به جان دوست که از عالمی خبر دارم

فقیر و عاجز و درویش و عورم ای خواجه

مرا بخر که از این گونه بس هنر دارم

همان همایون شاخم که باغبان از من

مر آن ثمر که به جوید، همان ثمر دارم

دل و دمی چه جهان تاب مهر و روشن روز

زفیض آه شب و ناله ی سحر دارم

به جز محبت نیکان زمن مجو هنری

که در سرشت نهفته همین هنر دارم

نیازمندم به چشم امید در همه عمر

به لطف حجت موعود منتظر دارم

پناه کون و مکان صاحب الزمان مهدی

که خاک درگه والاش تاج سر دارم

به جرم دوستی او اگر بُرند سرم

گمان مبر که سر از آستانش بردارم

زیمن تربیت بندگان او است محیط

که طبع هم چو یم و نظم چون گهر دارم

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
کلیم

ز ناتوانی خود اینقدر خبر دارم

که از رخش نتوانم که دیده بردارم

زمانه آب متاع کسان خریده و من

نیم پسند زآبی که در گهر دارم

مگر بهانه ماندن شود در آن سر کوی

[...]

صائب تبریزی

به حرف و صوف ز لب مهر از چه بردارم

که پیش تیغ حوادث همین سپر دارم

درین ریاض من آن عندلیب دلگیرم

که در بهار سر خود به زیر پر دارم

سپهر مجمر و انجم سپند می گردد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
قدسی مشهدی

گمان مبر که ز روی تو دیده بردارم

به روی توست مرا دیده، تا نظر دارم

چو نقش پا به رهت دیده دوختم، ترسم

که بگذری تو، گر از راه دیده بردارم

مباد در دو جهان دستگیر، هیچ‌کسم

[...]

اسیر شهرستانی

پیاله بر کف و چشم تو در نظر دارم

دماغی از گل پیمانه تازه تر دارم

همیشه مستی من جام جم به کف دارد

خبر ندارم و از عالمی خبر دارم

ز سینه صافی خود در حصار فولادم

[...]

بیدل دهلوی

خیال آن مژه عمریست در نظر دارم

درین چمن قلم نرگسی به سر دارم

نیاز من همه ناز، احتیاجم استغنا

گل بهار توام رنگ از که بردارم

وصال اگر ثمر دیده‌ها‌ی بی‌خوابست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه