مرید عشق نجوید، مراد خاطر خویش
خوش است عارف سالک، به هر چه آید پیش
نکو است آن چه کند دلستان، چه جور و چه مهر
خوش است هرچه زجانان رسد، چه نوش و چه نیش
غلام همت آنم که خاطر مجموع
پی دو روزه ی دنیای دون نکرد، پریش
ز چنگ حادثه خواهی شکسته دل نشوی
به هوش باش نگردد، دلی زدست تو ریش
ز بندگان طبیعت مجو مسلمانی
که این سیاه دلان، کافرند در همه کیش
طُفیل هستی یارند، بنده و آزاد
رهین منّت عشقند، منعم و درویش
به عشق کوش که مردان راه حق بردند
به یُمن سلطنت عشق، کارها از پیش
ز عشق مالک اشتر، بدان مقام رسید
که قاصر است زدرکش، عقول دوراندیش
شه ولایت فرمود، بهر من مالک
چنان بُدی که بُدم من، برای سید خویش
بُرنده تیغی خواندش، زتیغ های خدا
مر این حدیث زگفتار او است، بی کم و بیش
«محیط» بندگی بندگان، آل رسول
مراست مذهب و آیین، مراست ملت و کیش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رهی سوار و جوان و توانگر از ره دور
به خدمت آمد، نیکو سگال و نیک اندیش
پسند باشد مر خواجه را پس از ده سال
که: باز گردد پیر و پیاده و درویش؟
رهی سوار و جوان و توانگر از ره دور
بخدمت آمد نیکو سگال و نیک اندیش
پسند باشد مر خواجه را پس از ده سال
که باز گردد پیر و پیاده و درویش
چو بینی آن خر بدبخت را ملامت نیست
که بر سکیزد چون من فرو سپوزم بیش
چنان بدانم من جای غلغلیجگهش
کجا بمالش اول فتد بخنده خریش
نزار و تافته گشتم بسان ساروی تو
مکن بترس ز ایزد ز عاقبت بندیش
چو مته تو شدم در غم تو سرگردان
بسان چوب تو از اسکنه شدم دلریش
همیشه هجران جویی بسان اره خود
[...]
شهاب دین موید که بر سپهر هنر
بنور خاطری از آفتاب و از مه بیش
بآفتاب و به مه آن کند طبیعت تو
که آفتاب بخوامیش و ماهتاب بخویش
عطارد از تو برد بر فلک بغیرت و رشک
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.