نقطۀ خال تو را من که چنان حیرانم
که چه پرگار در آن دائره سر گردانم
نکته ای یابم اگر زان خط خورشید نقط
حکمت آموز و نصیحت گر صد لقمانم
گر به سر چشمۀ نوشین دهانت برسم
چشمۀ خضر به یک جرعۀ او نستانم
به تجلای تو مدهوش و خرابم که مپرس
پور عمران بود آگه ز دل ویرانم
یوسف مصر ملاحت به زلیخا نکند
آنچه با من کند آن لعل نمک افشانم
از حدیث لب شیرین تو شوریست بسر
که اگر سر برود روی نمی گردانم
لیلی حسن تو را من نه چنان مجنونم
که بود باک ز زنجیر و غل و زندانم
لالۀ روی تو داغی بدل سوخته زد
که ز سر تا به قدم شمع صفت سوزانم
مفتقر شیفتۀ طرۀ آشفتۀ تست
تا بدانند که سر سلسلۀ رندانم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به شدت تحت تاثیر زیبایی و جذابیت معشوق خود قرار دارد. او خود را در حیرت و شگفتی توصیف میکند و عشقش را در قالب تشبیهات بکر و عاشقانه بیان میکند. شاعر به وجود حکمت و نصیحت در معشوق اشاره میکند و زندگی را از منظر عشق او زیبا و معنادار مینامد. او از شور و شوق خود در برابر زیباییهای معشوق سخن میگوید و به میل و اشتیاقی که نسبت به او دارد اشاره میکند، حتی به طعنه به زنجیر و زندان نمیپردازد. در نهایت، شاعر خود را در وضعیت فقر و نیاز به عشق او توصیف میکند و به مقام و جایگاهش در جمع رندان اشاره مینماید.
هوش مصنوعی: من از جاذبه و زیبایی نقطۀ خال تو به شدت مجذوب و حیرانم، انگار که در دایرهای که تو مرکز آن هستی، در حال چرخش و گشتوگذارم.
هوش مصنوعی: اگر از این خط خورشید نکتهای بیاموزم، همانند لقمان، به جمع آوری حکمت و نصیحتهای آموزنده مشغول خواهم شد.
هوش مصنوعی: اگر به لبان شیرین تو برسم، چنان شگفتانگیز است که حتی اگر رود زندگی بخواهد من را سیراب کند، باز هم تنها یک جرعه از آن را میطلبم.
هوش مصنوعی: عاشق جلوههای تو هستم و به حالتی سرگشته و پریشان افتادهام. از من نپرس که پسر عمران (موسی) چقدر از دل ویران من خبر دارد.
هوش مصنوعی: یوسف مصر به زیبایی و جذابیت زلیخا نمیتواند به اندازهای که من تحت تأثیر عشق و زیباییام قرار دارم، رفتار کند. این لعل (جواهر) من با نمک و شیرینی خود، اثرات عمیقتری بر دل من گذاشته است.
هوش مصنوعی: از سخنان شیرین تو شور و هیجانی در دل دارم که حتی اگر جانم را هم بگیرند، از تو رو برنمیگردانم.
هوش مصنوعی: من به خاطر زیبایی تو، لیلی، آنقدر دیوانه نیستم که از زنجیر و زندان بترسم.
هوش مصنوعی: گل لالهی چهرهات آنقدر حرارت و سوزش به من بخشید که از سر تا پایم مانند شمعی در حال سوختن هستم.
هوش مصنوعی: من عاشق موی نامنظم و درهم تو هستم و به خاطر همین عشق، دیگران میدانند که رهبر و سرآمد تبهکاران و عشقبازان من هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بس سفالین لب و خاکین رخ و سنگین جانم
آتشین آب و گلین رطل کند درمانم
دست بوسم که گلین رطل دهد یار مرا
گر دهد جام زرم دست بر او افشانم
منم از گل به گلین رطل خورم گلگون می
[...]
آن نه روی است که من وصف جمالش دانم
این حدیث از دگری پرس که من حیرانم
همه بینند نه این صنع که من میبینم
همه خوانند نه این نقش که من میخوانم
آن عجب نیست که سرگشته بود طالب دوست
[...]
جان برای تو که هم دردی و هم درمانم
سر فدای تو که هم جانی و هم جانانم
با تو چون قامت تو از دگران آزادم
بی تو چون وصل تو از بی نظران پنهانم
لوح سودای تو چون باد ز سر می گیرم
[...]
ناتوانم به غم عشق تو و نتوانم
که کنم ترک غم عشق تو تا بتوانم
تا به کی ز آتش عشق تو جهانی سوزد
کز غم هجر تو جانا به لب آمد جانم
تو طبیب دل پردرد من خسته دلی
[...]
فقر میگفت که: من خسرو جاویدانم
شاه میگفت که: من سایهٔ آن سلطانم
فقر می گفت: بهر حال منم شمس منیر
شاه میگفت: من اینجا قمری پنهانم
فقر میگفت که: بسیار تکبر مپسند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.