سینۀ تنگم مجال آه ندارد
جان بهوای لب است و راه ندارد
گوشۀ چشمی به سوی گوشه نشین کن
زانکه جز این گوشه کس پناه ندارد
گرچه سیه رو شدم غلام تو هستم
خواجه مگر بندۀ سیاه ندارد
از گنه من مگو که زادۀ آدم
ناخلف استی اگر گناه ندارد
هر که گدائی ز آستان تو آموخت
دولتی اندوختی که شاه ندارد
گنج تجلی ز کنج خلوت دل جو
نیک نظر کن که اشتباه ندارد
پیر خرد گر بخلوت تو برد پی
جز در آن خانه خانقاه ندارد
مهر تو در هر دلی که کرد تجلی
داد فروغی که مهر و ماه ندارد
مهر گیاه است حاصل دل عاشق
آب و گل ما جز این گیاه ندارد
مفتقر از سر عشق دم نتوان زد
سر برود زانکه سرّ نگاه ندارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ عشق و وابستگی عمیق به معشوق است. شاعر از تنگی نفس و نبودن آرامش در زندگی بدون عشق میگوید و به گوشهنشینی و تنهایی اشاره میکند. او با وجود سیاهی و گناههایی که دارد، خود را بندهٔ معشوق میداند و تأکید میکند که هر کس محبت او را در دل داشته باشد، غنی و خوشبخت است. شاعر در نهایت بر این نکته تأکید میکند که عشق یک گیاه است که تنها در دل عاشق میروید و بدون عشق، زندگی بیمعناست. در این شعر، عشق به عنوان منبع نور و زندگی معرفی میشود و نیاز به آن به وضوح احساس میشود.
هوش مصنوعی: دل تنگ و بیحوصلهام جایی برای آه کشیدن ندارد، جانم به عشق لبهایش تنگ است و هیچ راه فراری ندارد.
هوش مصنوعی: به گوشهای بنگر و به آن کسی که در تنهایی و دوری نشسته توجه کن، زیرا هیچ کس جز او در این گوشه، پناهی ندارد.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه چهرهام غمگین و تیره است، اما من همچنان خدمتگزار و بنده تو هستم. آیا نمیشود که یک بندهی سیاه، صاحب مانند تو داشته باشد؟
هوش مصنوعی: من را به خاطر گناهم سرزنش نکن، زیرا تو هم جزو آدمهایی هستی که ممکن است از گناه دور نباشند. اگرچه شاید به نظر بیاید که هیچ گناهی ندارند.
هوش مصنوعی: هر کسی که از درگاه تو درخواست کند، ثروتی به دست آورده که هیچ پادشاهی ندارد.
هوش مصنوعی: در دل آرام خود به دنبال گنجی با ارزش و روشنایی باش. با دقت و نیک نظری به آن نگاه کن، زیرا در این جستجو هیچ اشتباهی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر انسان حکیمی به خلوت تو بیاید، میفهمی که جز در خانه آن زاهد، جایی برای آرامش و صفای دل وجود ندارد.
هوش مصنوعی: محبت تو در هر قلبی که خود را نشان داده، نوری بخشیده است که نه به خورشید و نه به ماه شباهتی ندارد.
هوش مصنوعی: عشق و محبت به مانند گیاهی است که از دل عاشق جوانه میزند و ما که از خاک و آب ساخته شدهایم، تنها این عشق را داریم که بهعنوان میوه وجودمان ظهور میکند.
هوش مصنوعی: عاشق فقیر نمیتواند با استفاده از عشق خود، به کسی آشکارا ابراز محبت کند، زیرا راز عشق او در نگاهش نهفته است و نمیتواند سرش را بالا ببرد و این راز را فاش کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چشم تو کو جز دل سیاه ندارد
دل برد از مردم و نگاه ندارد
بی رخت ای آفتاب پرتو رویت
روز منست آن شبی که ماه ندارد
با همه ینبوع نور چشمه خورشید
[...]
آنچه تو داری به حُسن، ماه ندارد
جاه و جمالِ تو پادشاه ندارد
جانِبِ دلها نگاه دار که سلطان
مُلک نگیرد اگر سپاه ندارد
عاشقِ خود گر کنی به جرمِ محبت
[...]
روشنیِ طلعتِ تو ماه ندارد
پیشِ تو گُل، رونقِ گیاه ندارد
گوشهٔ ابرویِ توست منزلِ جانم
خوشتر از این گوشه، پادْشاه ندارد
تا چه کُنَد با رخِ تو دودِ دلِ من
[...]
جز خم زلفت دلم پناه ندارد
جانب دلها چرا نگاه ندارد
کیست که از تاب آن دو سنبل مشکین
همچو بنفشه قد دوتاه ندارد
مردمی کن که پیش چشم سیاهت
[...]
روشنی طلعت تو ماه ندارد
پیش تو گل رونق گیاه ندارد
زینت چتر قطیفه ماه ندارد
افسر خور شوکت کلاه ندارد
نی من تنها شدم ز شده پریشان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.