خسته ای را که دگر طاقت و قوت نبود
گر تفقد نکنی شرط مروت نبود
پدر پیر فلک را نبود مهر و وفا
شفقت نیز مگر رسم ابوت نبود
با فراق تو قرینم ز چه اندر همه عمر
گر مرا با غم عشق تو اخوت نبود
دلبرا هر که در این در به غلامی شده پیر
گر شود رانده از این در ز فتوت نبود
کس به مقصد نرسد گر نکنی همراهی
قطع این مرحله با قدرت و قوت نبود
مفتقر در همۀ کون و مکان کوی امید
جز در صاحب دیوان نبوت نبود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بی تو ای قوت روان دل را قوت نبود
بی غذا ماندن بیمار مروت نبود
شهسوارا زچه در کشتن من جهد کنی
قتل درویش در آئین فتوت نبود
قوت عشق کند این همه دلها از جا
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.