لوح دل را جان من از نقش کثرت ساده کن
وز برای کلک وحدت لایق و آماده کن
باد نخوت کن بدر از سر، بنه بر پای خم
روی صدق و ساغری را از صفا پر باده کن
سر بلندی همچو آتش داد بنیادت بباد
همو خاک افتادگی با مردم افتاده کن
طوطی نفس تو با زاغ طبیعت همنفس
همتی کن خویشتنر از این قفس آزاده کن
طالب دیدار را چشمی دگر باید بکار
کشف این معنی طلب از طور و عمران زاده کن
حالیا چون دست کوتاهست از آن زلف دراز
برگ عیشی ساز و فکر بادهای و ساده کن
مفتقر فریادها دارد ز بیداد زمان
چارهای ای دادگر در کار این دلداده کن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوعات عرفانی و روحانی میپردازد. شاعر از خواننده میخواهد که دل خود را از اندیشههای کثرت رها کند و به وحدت و یکپارچگی توجه کند. او به نیاز ما به صداقت و سادگی اشاره میکند و میخواهد که خود را از خودخواهی و نخوت دور کند.
شاعر بر اهمیت تلاش برای آزادی روح تأکید میکند و میگوید که انسان باید به دنبال دیدی عمیقتر باشد. او همچنین به دشواریها و دردهای انسان در مواجهه با زمان و حوادث اشاره میکند و از دادگر میخواهد برای دلسردی و رنجهای عاشقان چارهای بیندیشد. به طور کلی، شعر به جستجوی کمال روح و آزادی معنوی دعوت میکند.
هوش مصنوعی: دلم را از نقوش و تصورات بیپایه خالی کن و آن را برای دریافت حقایق عمیق و یکتایی آماده ساز.
هوش مصنوعی: ای باد، از خودپرستی و غرور دور شو و بر سر خم زاهدانهای بنشین. این خم را با بادهای گوارا پُر کن تا صفا و خلوص را به نمایش بگذارد.
هوش مصنوعی: اگر سر بلندی و حرارت آتش را داشته باشی، بنیادت در معرض باد قرار میگیرد. همین آتش میتواند تو را به خاک بیندازد و تو را به همان حالتی درآورد که دیگران افتادهاند.
هوش مصنوعی: به پرندهای که نماد آزادی است، اشاره شده و از او خواسته میشود که با زاغی که به صورت طبیعی در محیط زندگی میکند، همساز شود. این توصیه به شخصی است که برای دستیابی به هدفهای بزرگ و آزاد شدن از قفس محدودیتها باید تلاش کند و خود را از بندها رها کند.
هوش مصنوعی: برای دیدار با محبوب، نیاز به چشمی دیگر است تا این معنی را بیابد. باید جستجو و تلاش کرد تا به شناختی عمیق و درک صحیح رسید.
هوش مصنوعی: اکنون که دست ما به آن زلف بلند نمیرسد، بهتر است که از زندگی بهرهمند شده و فکری به حال نوشیدنیای بکنیم و زندگی را ساده بگیریم.
هوش مصنوعی: فقر و ناتوانی، انسان را به فریاد واداشته است، چون ظلم و بیعدالتی در زمانه حاکم است. ای دادگر، در این شرایط به کمک این عاشق و دلداده بشتاب.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صبح شد ساقی بیا فکر من افتاده کن
از می چون آفتاب این سنگ را بیجاده کن
آب و رنگی ده غبار آلودگان زهد را
باده در قندیل و گل در دامن سجاده کن
هر که باشد می تواند نقش را از دل زدود
[...]
ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن
اینکه خونم می کنی در دل به جامم باده کن
جز زمین را بهره ای نبود ز ابر نوبهار
خاک ره شو خویش را پیوسته فیض آماده کن
همچو بوی گل که دارد در حریم گل وطن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.