افغان که مرا همنفسان وانگذارند
یک دم به سر راه تو تنها نگذارند
گویا سر آزار نداری، که رقیبان
بازم به سر راه تمنا نگذارند
از بزم تو بیرون ننهم پا که مبادا
تا آمدنم اهل حسد جا نگذارند
ما را ز بس آزار کنی پیش رقیبان
خیزیم ز بزم تو و ما را نگذارند
میلی چه روی سر زده هر روز به بزمش
اندیشه نداری که مبادا نگذارند؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خوبان به ره مهر و وفا پا نگذارند
تا حسرت عالم به دل ما نگذارند
این رسم، غریب است که در خلوت دیدار
بی پرده درآیند و تماشا نگذارند
هرگز نکند گل، چمن بی سر و پایان
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.