گلگون قبای من که بر ابرش برآمدهست
توفان آب بر سر آتش برآمدهست
مجنون آن فرشته خصالم که از حیا
پنهان ز چشم خلق، پریوش برآمدهست
هنگامه زود برمشکن از هوای خواب
امشب که با تو صحبت ما خوش برآمدهست
از بس که در تنم ز تب مرگ، جان بسوخت
امروز همچو دود ز آتش برآمدهست
میلی نسیم آه تو گویا برو گذشت
کان خطّ نو دمیده مشوش برآمدهست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.