ای مرغ دلم فاخته سرو بلندت
زلف تو کمند و دل من صید کمندت
بر من که تو را صید زبونم نکشی تیغ
آزرده دلم از دل دشوار پسندت
تا چشم بد غیر، گزندت نرساند
خال رخ خوبان دگر باد سپندت
بر جان و دلم غمزه و زلف تو گواهند
کاین کشته تیغت شد و آن بسته بندت
زنهار دلا دامن خوبان مده از دست
هرچند که این طایفه از پای فکندت
ناصح ز فسون تو جنونم شده افزون
صد شکر که بیسود نبود این همه پندت
میلی تو به صد بند به اصلاح نیایی
رفت آنکه دگر پند بود فایدهمندت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای آفت جان ها خم ابروی کمندت
غارت گر دل ها قد دل جوی بلندت
تا آفت چشمت نرسد دست حق افشاند
بر آتش رخسار تو از خال سپندت
ای ترک سمنبر بسرم تاز سمندی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.