امشب می وصال، پیاپی کشیدهام
از دست ساقی عجبی می کشیدهام
نی بیم شحنه بود و نه پروای محتسب
تا روز، می به بانگ دف و نی کشیدهام
چون کردهام خیال که با غیر همدمی
در گرمی طلب، قدم از پی کشیدهام
دایم کشیدهام ستم از دلبران، ولی
این کز تو میکشم، ز کسی کی کشیدهام
میلی شکایتی که مرا هست از دل است
اینها که میکشم، همه از وی کشیدهام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.