شب به مستی گله چندان ز عتابش کردم
که بر افروخته از جام حجابش کردم
منفعل گشتم ازو، گرچه نمیگفت جواب
بس که از پرسش بسیار، غذابش کردم
از دلم رفت برون رشک سوال دگران
هر گه اندیشه ز تلخیّ جوابش کردم
دوش همخانه شد از ناله زارم بیدار
گرچه صد بار ز افسانه به خوابش کردم
خانه صبر چنان سست بنا شد میلی
که به یک دم ز نَمِ گریه خرابش کردم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نامه مردم چشمم ز گنه شسته نشد
گرچه از گریه دو صد بار پر آبش کردم
تا رهد زآتش فردای قیامت امروز
به نظر در رخ زشت تو عذابش کردم
شب چو در بستم و مست از مِیِ نابش کردم
ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم
دیدی آن تُرکِ خَتا دشمن جان بود مرا
گرچه عمری به خطا دوست خطابش کردم
منزلِ مردمِ بیگانه چو شد خانهٔ چشم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.