دل چون ز پی سلامت افتاد
در سلسلهٔ ملامت افتاد
برتافت عنان دل از پی جان
دنبال تو سرو قامت افتاد
۳
چون بر سر کوی او رسیدیم
در سر هوس اقامت افتاد
هر کس که نهاد پا در آن کوی
در معرکه قیامت افتاد
بنیاد تنم ز دیده نم دید
چندانکه ز استقامت افتاد
۶
مرغ دل ما گریخت زان طفل
در دامگه ندامت افتاد
میلی ز هزار قید عالم
آزاد شد و به دامت افتاد