شکل و بالای ترا، یارب، چه شیرین بستهاند
کآفتابی را فراز سرو سیمین بستهاند
دلربا آمد خط از روی عرقناکت، مگر
دلربا زاده است و از مه عقد پروین بستهاند؟
زلف بر روی تو یا سر صفحهٔ گل مشک چین
خط ریحان است یا بر برگ نسرین بستهاند؟
بوی جان دارد لبت، ای خسرو خوبان مگر
نقش جوی شکرت از جان شیرین بستهاند
چون سکندر جان عالم در طلب سرگشته است
این چه حیوانی است کز ناف تو پایین بستهاند
عشرت و عیش ارم هم هرچه هست این است و بس
کاندرو سرمایهٔ آرام و تسکین بستهاند
نفس غالب، نفس پیر و گل «وفایی» گلپرست
فرصتی، یارب، که گلرویان ره دین بستهاند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیباییهای معشوق و جذابیتهای ظاهری او میپردازد. او به شکل و بالای معشوق اشاره میکند که مانند آفتاب درخشان است و حس زیبایی و دلربایی را منتقل میکند. دلربا بودن معشوق در کشش و جذابیت خط و زلف او نمایان است. بوی لبی که به جان مینشیند، توجه شاعر را جلب کرده و او را به یاد زیباییهای مختلف میاندازد. شاعر همچنین به جستجوی عشق و شادی اشاره میکند و در نهایت از فرصتی برای نزدیک شدن به معشوق و کشف زیباییهای بیشتری صحبت میکند، در حالی که بر زندگی و دین نیز تأکید دارد.
هوش مصنوعی: خدای من، چه زیبا و دلنشین به نظر میرسد چهره و قامت تو که گویی آفتابی در بالای درختی نقرهای درخشیده است.
هوش مصنوعی: عشق و زیبایی تو با خط و نقشهای روی پیشانیات به دلم نشسته است. انگار که تو دختر ستارهها هستی و از زیباییهای آسمانی به دنیا آمدهای.
هوش مصنوعی: محبت و زیبایی تو، مانند زلفی که بر چهرهات ریخته، به قدری دلنشین و زیباست که به نظر میرسد سرود عشق یا زیبایی است. آیا این زیبایی مشابه خطوط خوشی است که بر روی گلهای خوشبوی ریحان یا بر روی برگهای نسرین نقش بسته؟
هوش مصنوعی: بوی ناب و خوشی از لبت به مشام میرسد، ای فرمانروای زیباخواهان. آیا به راستی در نقش جوی شکر، جان شیرین را به تو هدیه دادهاند؟
هوش مصنوعی: عالم در جستجوی جان و حقیقت مانند سکندر است، پس این چه موجودی است که از ناف تو پایین آمده و به دام افتاده است؟
هوش مصنوعی: زندگی خوش و پر از شادی، چیزی جز این نیست و تمام لذتی که در آن یافت میشود، به خاطر آرامش و سکونی است که در دل نهفته شده است.
هوش مصنوعی: نفس برتر، نفسی که در دل تجربه و پختگی دارد، از خدا میخواهد که فرصتی به او بدهد، چرا که زیبایانی که به دنبال دین و معنویت هستند، راهی را بستهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اول فطرت که نقش صورت چین بستهاند
مهر رویت در میان جان شیرین بستهاند
زان نمکدان لب شیرین شورانگیز تو
دانهٔ خال سیه بر قرص سیمین بستهاند
تا کسی از باغ حسنت شاخ سنبل نشکند
[...]
صورت خوبت نگارا خوش به آیین بستهاند
گوییا نقش لبت از جان شیرین بستهاند
از برای مقدم خیل و خیالت مردمان
زاشک رنگین در دیار دیده آیین بستهاند
کار زلف توست مشکافشانی و نظارگان
[...]
زین نگارستان که اهل اگره آیین بستهاند
چینیان درهای صورتخانه چین بستهاند
دست این صنعتنگاران نشکند کز آب و گل
طاقها چون طاق ابروی نگارین بستهاند
حجله سور است کار باب سعادت را در او
[...]
ملک ری را باز از آیینه آیین بستهاند
یا ملایک عرش را از نور آذین بستهاند
طاق تو پرتوی رنگارنگ چون قوس قزح
خلق بر هر منظری با اطلس چین بستهاند
هرشب از سیمین رسن آویخته قندیلها
[...]
دلبران از هرطرف ره بر دل ودین بسته اند
عاشقان هم چشم از آن وهم از این بسته اند
هر کجا مرغ دلی باشد اسیر زلف یار
بر سر زلفش مگر چنگال شاهین بسته اند
نافه چین گشته درعالم به خوشبوئی مثل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.