ای صفاتت حجاب چهره ذات
ذات پاکت ظهور بخش صفات
آفتاب رخت چو تابان گشت
منهدم شد ز نور او ظلمات
لب تو بر جهان مرده دمید
نفسی زان بیافت حیات
آنجهان در خروش و جوش آمد
پیش مهر رخ تو چون ذرّات
عالمی را چو نفی بود عدم
لب جانبخش تو نمود اثبات
جنبش از توست جمله عالم را
ورنه دارد عدم سکَون و ثبات
از چه شد عالمِ فقیر غنی
گر نکردی برون ز گنج ذکوات
وانچه او آدمش همی دانند
نسخه عالم است و مظهر ذات
مغربی آنچه عالمش خوانند
عکس رخسار تست در مرآت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به وصف صفات الهی و تاثیر آن بر جهان میپردازد. او بر این باور است که صفات خداوند، نشاندهنده ذات پاک او هستند و نور این ذات، تاریکیها را از بین میبرد. لبان حضرت، حیات و زندگی را به جهان مرده دمیده و وجودش باعث جنبش و تکاپوی جهان شده است. اگر عالم وجود دارد، بهدلیل رحمت و بخشش الهی است که از گنجینههای وجود خداوند جاری میشود. در نهایت، عالم به عنوان تجلی ذات الهی توصیف میشود که تصویرش در آینه وجود نمایان است.
هوش مصنوعی: صفات تو مانع از ظهور چهره واقعیات شده است. ذات پاکت باعث میشود که صفات تو خود را نمایان کنند.
هوش مصنوعی: وقتی چهرهی تو مانند خورشید درخشان شد، تاریکیها از نور تو نابود شدند.
هوش مصنوعی: لب تو با نَفَس خود به دنیا حیات تازهای بخشید و به همین خاطر، جهان از حالت مردگی خارج شد.
هوش مصنوعی: در آن دنیای دیگر، همه چیز در شور و هیجان است، و چهرهی تو در میان آن غوغا به روشنی ستارهها میدرخشد.
هوش مصنوعی: اگر یک عالم و دانشمند را از وجود بیندازیم و عدم را به او نسبت دهیم، تنها وجود تو است که به او زندگی و معنا میبخشد.
هوش مصنوعی: حرکت و جنبش در عالم به خاطر توست؛ وگرنه هیچی نمیتوانست پایدار بماند و ثابت شود.
هوش مصنوعی: چرا دنیای فقیر، ثروتمند شده است، در حالی که تو زکاتت را از گنجت بیرون نیاوردی؟
هوش مصنوعی: آنچه که او را به عنوان انسان میشناسند، در حقیقت نسخهای از عالم و تجلی ذات الهی است.
هوش مصنوعی: آنچه در غرب به عنوان علم و دانایی شناخته میشود، در واقع تصویر چهره توست که در آینه منعکس شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر که در راه عشق گردد مات
در جهان کمال یافت نجات
نیست کس را ز دست مرگ نجات
اُذکُروا ذکر هادِم اللّذّات
نیست کس را ز دست مرگ نجات
اُذکُروا ذکر هادِم اللّذّات
نیست کس را ز دست مرگ نجات
[...]
یا عزَّ اُقْسِمُ بِالَّذِی اَنَا عَبدُه
وَلَهُ الحجیجُ وَما حَوَت عَرفات
لا ابتَغِی بَدَلاً سِواکِ خَلیلةً
فَثِقی بِقَولی وَالکِرامُ ثقات
وَلَو اَنَّ فَوقی تربةً وَدَعَوْتنی
[...]
چون ز یاران رفته یاد آرم
آه و واحسرتا علی من مات
چون ز عمر گذشته یاد آرم
آه و واغصتا علی مافات
به حیاتست زنده موجودات
زنده لیک از وجود تست حیات
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.