گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
شمس مغربی

مرا به خلوت جان دلبریست پنهانی

که هست جان دلم در جمال او فانی

در آنمقام که جانان جمال بنماید

بود مقام دل و جان فنل و حیرانی

سریر سلطنت ذات ایزدیست دلم

چنانکه عرش مجید است عرش رحمانی

ترا به حسن و جمال آنچنان که ثانی نیست

مرا بعشق تو هم نیست در جهان ثانی

کجا برم دل و جان را که در مقام فنا

تو هم دلی بحقیقت مرا و هم جانی

ز‌من تو جمله ربودی و جمله ام گشتی

چو جمله ام توئی اکنون مرا چه میخوانی

توئی مرا بدل دل اگر چه دلداری

توئی مرا عوض جان اگرچه جانانی

ز چشم من همه و اکنون توئی که میبینی

ز عقل من همه اکنون توئی که میدانی

ز مغربی بشنو بعد ازین اگر شنوی

ز او ندای انالحق و قول سبحانی

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode