ای بلبل جان چونی اندر قفس تنها
تا چند درین تنها مانی تو تن تنها
ای بلبل خوشالحان زان گلشن و زان بستان
چون بود که افتادی ناگاه به کلجنها
گویی که فراموشت گردیده درین گلخن
آن روضه و آن گلشن و آن سنبل و سوسنها
بشکن قفس تن را پس تنتنتنگویان
از مرتبه گلخن بخرام به گلشنها
مرغان همآوازت مجموع ازین گلخن
پرنده به گلشن شد بگرفته نشیمنها
در پیش دام و دد معوا نتوان کردن
زین جای مخوف ای جان رو جانب مامنها
ای طایر افلاکی در دام تن خاکی
از بهر دو سه دانه وامانده خرمنها
باری چو نمییاری بیرون شدن از قالب
بر منظرهاش بنشین بگشاده روزنها
ای مغربی مسکین اینجا چه شوی ساکن
کآنجاست برای تو پرداخته مشکنها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی حال و هوای بلبل (پرندهای ازاد و خوشآواز) در قفس تن انسان است. شاعر میگوید بلبل چقدر در این قفس تن تنها و غمگین است و از گلستانها و باغها دور افتاده است. او به بلبل یادآوری میکند که باید از این قفس رها شود و به دنیای آزاد برگردد، جایی که میتواند به همراه دیگر پرندگان به آواز بپردازد و از زیباییهای طبیعت لذت ببرد. در پایان، شاعر بلبل را تشویق میکند تا به جای ماندن در این قفس تاریک، به سوی روشنایی و آزادی برود.
هوش مصنوعی: ای بلبل عزیز، حال تو در قفس جسمت چگونه است؟ تا چه زمانی میخواهی در این تن تنها بمانی و در این تنهاییت زندگی کنی؟
هوش مصنوعی: ای بلبل زیباخوان، بگو چگونه شد که ناگهان به گلهای کثیف و دور افتادی، در حالی که در باغ و گلستان شاداب بودی؟
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که در این محیط گرم و دلنشین، یاد تو را فراموش کردهام. این باغ و گلها و سرسبزیها همگی به یاد توست و من در غیاب تو نمیتوانم زیباییهای آنها را درست احساس کنم.
هوش مصنوعی: قفس جسم خود را بشکن و آزاد شو، تا با شادمانی و سرمستی از دنیای خود به دنیای زیباتر و فرحبخشتر بروی.
هوش مصنوعی: پرندگان همنوا و همصدا که در این مکان جمع شدهاند، به سبب جمال و زیبایی به باغی خوشبو و سرسبز رفته و لانههای خود را آنجا ساختهاند.
هوش مصنوعی: در مقابل حیوانات وحشی و خطرناک، نمیتوان در این مکان ترسناک سکونت کرد، ای جان، به سوی مکانهای امن برو.
هوش مصنوعی: ای پرنده آسمانی، چرا به خاطر چند دانه بر زمین افتادهاید و خود را در قید و بند این بدن خاکی قرار دادهاید؟
هوش مصنوعی: پس اگر نمیتوانی از قالب موجود خارج شوی، بر روی منظر او بنشین و روزنههای جدید را باز کن.
هوش مصنوعی: ای شخص بیچاره غربی، چرا در اینجا میمانی؟ زیرا در آنجا برای تو امکانات و لذتهای بیشتری فراهم شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر دسترسی نبود بر دامن گلشنها
از خون مژه ما را گلشن شده دامنها
تنها نه همین دلها آسوده به درگاهت
دارند همه جانها در کوی تو مأمنها
بیبار جفا باری در کوی تو ننشستم
[...]
در کوی توام جنگ است هر روز به دشمنها
ایشان ز شمار افزون اما من و دل تنها
بر ناوک دلدوزت قربان نه منم تنها
چون من به سر کویت درباخته جان تنها
گلگشت چمن خواهی بر من چو صبا بگذر
[...]
ای طایر قدوسی بر تن متن و تنها
داری پس ازین زندان بر عرش نشیمنها
با زاغ سیه بودی یکچند درین مجلس
با روح قدس پری زین بعد به گلشنها
از خوف توان رستن در مردن حیوانی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.