لبیبی
»
ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی
»
شمارهٔ ۱۷ - به شاهد لغت شخائید، بمعنی ریش کرد
چو بشنید شاه آن پیام نهفت
ز کینه لب خود شخائید و گفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاه پس از شنیدن پیام، خشمگین شد و با کینه لب به سخن گشود و صحبت کرد.
هوش مصنوعی: وقتی شاه آن پیام را شنید، از روی کینه لب خود را گزید و گفت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همه گفتنیها بدو بازگفت
همه رازها بر گشاد از نهفت
فکندش بیک زخم گردون ز کفت
چو افکنده شد دست عذرا گرفت
چو زی معرکه کرد رای، ای شگفت!
پدر جست، دست و عنانش گرفت
از این بیش چیزی نیارمت گفت
بس این گر دلت با خرد هست جفت
پس آنگه به گودرز کشواد گفت
که عقل و خرد مر ترا نیست جفت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.