هر که دیوانه رخسار پریرویان نیست
آدمی زاده مگوئید که او حیوان نیست
هر که چون شمع نسوزد نشود روشن دل
محرم وصل حریم حرم جانان نیست
کو بکو قرب در آن کوی که بارش ندهند
پیش عید مه رخسارش اگر قربان نیست
بوی توحید ز بستان خدا نشنیده است
خار و گل در نظر عارف اگر یکسان نیست
غنچه از حجله بگلزار نخیزد از خواب
بلبل سوخته در باغ اگر نالان نیست
شب نشینان بوصالت نرسیدی روزی
چشم پرخواب تو گر رهزن بیداران نیست
کو هیا تا نه نشینی تو بمقصد نرسی
زانکه بوسیدن پای سگ او آسان نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کفر و ایمان دو طریقیست که آن پنهان نیست
فرق این هر دو بنزدیک خرد آسان نیست
کفر نزدیک خرد نیست چو ایمان که بوصف
اهرمن را صفت برتری یزدان نیست
گهر ایمان جستهست ز ارکان سپهر
[...]
در من این هست که صبرم ز نکورویان نیست
زرق نفروشم و زهدی ننمایم کان نیست
ای که منظور ببینی و تأمل نکنی
گر تو را قوت این هست مرا امکان نیست
ترک خوبان خطا عین صوابست ولیک
[...]
آیتی چون خط مشکین تو در قرآن نیست
نقطه چون خال تو در دایره امکان نیست
محک آدمیان چهره گندم گون است
دست رد هر که بر این رنگ زند انسان نیست
دید تا قامت موزون ترا سرو سهی
[...]
اگرت دیده و دل شیفته و گریان نیست
برو ای خواجه که در عشق ترا فرمان نیست
منظر دوست چرا از نظری اشک فشان
نوبهاریست که دروی اثر از باران نیست
روی بیگانه چو روز است ولی روز فراق
[...]
وه که جز جور و جفا رسم نکورویان نیست
بیوفا هست گل باغ و چه گل رویان نیست
کیمیائیست وفا گرچه در این دور زمان
کیست کز جان و دل اکسیر مرا جویان نیست
بس سکندر زپی چشمه حیوان جا داد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.