دلبر من دوش که مهمان رسید
در شب هجرم مه تابان رسید
ذره نم از چشمه خورشید یافت
مورچه را ملک سلیمان رسید
سایه صفت پست شدم زیر پاش
چون به من آن سرو خرامان رسید
زیستنم باد مبارک که باز
در تن مرده قدم جان رسید
آتش دل کشته شد و من شدم
زنده چو آن چشمه حیوان رسید
جلوه طاووس چرا ناورد
پر مگس کان شکرستان رسید؟
گریه خسرو چو نگه کرد، گفت
خانه روم باز که باران رسید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
غارت عشقت به دل و جان رسید
آب ز دامن به گریبان رسید
جان و دلی داشتم از چیزها
نبوت آن نیز به پایان رسید
گفتم جانی به سر آید مرا
[...]
چون بنه عرش به پایان رسید
کار دل و جان به دل و جان رسید
مرغ خزان دیده به بستان رسید
تشنهٔ به سرچشمهٔ حیوان رسید
درد مرا نوبت درمان رسید
کار من از عشق بسامان رسید
شکر خدا راست که از لطف او
یوسف گم گشته بکنعان رسید
دیو از این عرصه کناری گرفت
[...]
شام فراق تو به پایان رسید
درد ترا نوبت درمان رسید
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.