از سر کو آن پری چون ناگهان پیدا شود
جای آن باشد که مردم در میان شیدا شود
من چنین دانم که باشد نسخه ای از روی او
صورتی از آینه خورشید اگر پیدا شود
ماه رویا، کی رسد در آفتاب روی تو
شمع را هر چند سر تا آسمان بالا شود
از تو دل چون آبله خون گشت در دنبال تو
اشک را از بس دویدن آبله برپا شود
من به تنهایی همی گریم، اگر پیدا کنی
هر دری کز چشم من بیرون فتد، درها شود
سبزه تر برکشیدی زان رخ چون آفتاب
راز من چون سبزه می ترسم که در صحرا شود
می خلد بر جان من آن خط که بر لب می کشی
مارکی شیرین شود با آنکه در خرما شود
خسرو، از بهر تو اندر دیده خود جای ساخت
چشم می دارد که در کوی وصالش جا شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و جذابیت یک معشوق میپردازد و احساسات عاشق را به تصویر میکشد. شاعر از پریدن ناگهانی آن پری و تأثیرش بر مردم سخن میگوید. او به زیبایی معشوق اشاره کرده و میگوید که دیدن او همچون آینهای از خورشید است. همچنین تأکید میکند که هرچند معشوق فاصله دارد، عشق او به اندازهای عمیق و دردناک است که احساساتی همچون گریه و رنج را به همراه دارد. در نهایت، شاعر ابراز میکند که چشمانش همواره در انتظار وصال معشوق است و مکان خاصی برای معشوق در دل او وجود دارد.
هوش مصنوعی: ناگهان آن پری از سر کوچه پیدا میشود، و در آن لحظه، مردم در میان عشق و شیدایی قرار میگیرند.
هوش مصنوعی: من معتقدم که اگر نسخهای از آن تصویر در دسترس باشد، میتواند به مانند بازتابی از نور خورشید در آینه باشد.
هوش مصنوعی: رویاهایی که مانند ماه میدرخشند، چگونه میتوانند در برابر نور تابناک چهرهات قرار بگیرند؟ حتی اگر شمعی به بلندای آسمان بالا رود، باز هم نوری که از تو میتابد، بینظیر است.
هوش مصنوعی: دل من مانند آبله زخم خورده شده است و در پی تو اشکهایم بیوقفه میریزد، تا جایی که این اشکها به اندازهای میرسد که زخمها دوباره باز میشوند.
هوش مصنوعی: من در تنهایی خود گریه میکنم، اگر بتوانی هر راهی را پیدا کنی که از چشم من چیزی بیرون بیفتد، آن راهها باز خواهند شد.
هوش مصنوعی: چشم تو مانند آفتاب درخشان است و من از وجود رازهایم همانند سبزهای که در صحراست، میترسم که در دل بیابان گم شود.
هوش مصنوعی: آن خطی که بر لبان تو نقش میبندد، جان مرا مینوازد و با وجود اینکه بر خرماست، باز هم شیرینیاش را احساس میکنم.
هوش مصنوعی: خسرو، به خاطر تو در دلش جایی ویژه ایجاد کرده است و چشمانش منتظرند تا در کوی وصالت قرار گیرند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر که را شاه جهان بردارد و بنوازدش
در سخا گر قطرهای باشد چو صد دریا شود
آن نمیبینی که در باغ و چمن از خارها
در بهاران ز ابر نیسانی چه گل پیدا شود
چون شمال مهرگان اندر هوا پویا شود
زاغ گنگ اندر میان بوستان گویا شود
نار چون بیجاده گردد سیب چون مرجان شود
آب چون پیروزه گردد خاک چون مینا شود
هست هم دینار و هم دیبا گرامی از چه رو
[...]
گرز خورشید جمالت ذرهای پیدا شود
هر دو عالم در هوایش، ذرهسان دروا شود
شمع دیدارش اگر از نور تجلی پرتوی
افکند بر کوه، چون پروانه نا پروا شود
عاشق صادق چه داند کعبه و بتخانه چیست؟
[...]
گر دلم در زلف پنهان کردهای پیدا شود
مشک غمازست و این دزدی از او رسوا شود
ناحق افتادست زلفت در کف هر مدعی
چون بدست ما بیفتد حق بدست ما شود
ای صبا بر گوی امشب از زبان ما به شمع
[...]
چون ز مهرت ذرهای در جان من پیدا شَود
راز پنهانم چو شمع از روشنی رسوا شود
سرو اگر در باغ بیند قامت رعنای تو
سرکشی بگذارد و چون سبزه زیر پا شود
بوی گیسوی تو یابد سوسن آید در سخن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.