باد نوروز چو دنباله جان ما داشت
دل ما را اثری بوی کسی شیدا داشت
از کجا گشت پدید، این همه خوبان، یارب
آسمان، این چه بلا بود که بهر ما داشت؟
عشق بنشست به جان، خانه دل کرد خراب
که من سوخته را بر سر این سودا داشت؟
خلق گویند که گر جانت به کار است، مبین
چه کنم چون نتوانم دل خود بر جا داشت
نرود باغ، کزان دیده که دیدت خسرو
نتواند به گل و لاله نازیبا داشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تیر او تا به سرا پردهٔ دل ماوا داشت
خیمهٔ صبر من دل شده را برپا داشت
تا به چنگ غمش افتاد گریبان دلم
عاقبت دست ز دامان من شیدا داشت
عقل دیوانه شدی گر بنمودی لیلی
[...]
بی لب ساغر می دیده خونپالا داشت
خم دلی پر گله از سرکشی مینا داشت
این زمان بر سر هر فاخته ای می لرزد
آن که چون سرو دو صد عاشق پا بر جا داشت
لب ساغر به مذاقم نمکین می آید
[...]
گر نه آن ترک سیه چشم سر یغما داشت
مژه را بهر چه صف در صف جا بر جا داشت
تلخ کامی مرا دید و ترش روی نشست
آن که صد تنگ شکر در لب شکرخا داشت
جانم آمد به لب از حسرت شیرین دهنی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.