باز شب آمد و خواب از سر من بیرون رفت
تا شبم چون گذرد، روز ندانم چون رفت
مونسم نیست به جز گوشه غم بی تو، از آنک
هر که آمد ز پی دیدن من محزون رفت
سر به بالین ننهادم ز فراق تو شبی
که نه تا روز به بالین ز دو چشمم خون رفت
این نثاریست که جز خاک قبولش نکند
بر درت هر چه ازین دیده در مکنون رفت
دو خداوند به یک خانه موافق نبود
تو درون آمدیم در دل و جان بیرون رفت
من نه تنهایم در عهد تو بیدل مانده
که دل شهری ازان نرگس پر افسون رفت
مرگ فرهاد نه آن بود هلاک شیرین
که برایشان ز جدایی غم و درد افزون رفت
کشتن این بود که شیرین سوی فرهاد گذشت
مردن آن بود که لیلی به سر مجنون رفت
همه را داغ کند یا رب و در او نرسد
یا رب خسرو کز دست تو بر گردون رفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این غزل از درد فراق و جدایی سخن میگوید. او شبها را بدون خواب میگذراند و مینالد که تنهاییاش را تنها با غم عاشقانهاش پر کرده است. هر کس که به دیدنش میآید، غمناک میرود و او از فراق محبوبش به شدت میسوزد. شاعر اشاره میکند که غم و درد جدایی به مراتب بیشتر از مرگ محبوبان مشهور است و حسرت و از دست دادن عشق واقعی را در قالب داستانهای لیلی و مجنون و فرهاد و شیرین به تصویر میکشد. او در نهایت به بیکسی خود در این غم و داغ جدایی اشاره میکند و نالهاش را به خدا میرسد.
هوش مصنوعی: شب دوباره فرارسید و من نمیتوانم بخوابم. نمیدانم چطور این شب را بگذرانم و روز را هم نمیدانم چه زمانی خواهد آمد.
هوش مصنوعی: غیر از گوشهای از غم و اندوه به خاطر دوری تو، چیزی دیگری برای من باقی نمانده است. زیرا هر کسی که برای دیدن من آمده، با دلی غمگین و ناامید رفته است.
هوش مصنوعی: در شبی که به خاطر دوری تو نتوانستم سرم را روی بالین بگذارم، تا روز هیچ چشمی را از خواب نمیبستم و از چشمانم خون میریخت.
هوش مصنوعی: این نثر به این معناست که هیچ چیزی جز خاک در برابر تو قابل قبول نیست و هر آنچه که از درون من به باطن رفته، در برابر تو ارزش ندارد.
هوش مصنوعی: دو خداوند نمیتوانند در یک جا با هم باشند. ما به درون دل و جان تو وارد شدیم، اما تو از ما خارج شدی.
هوش مصنوعی: من در انتظار تو تنها ماندهام، چرا که دل باختهای از عشق تو، به سبب زیبایی نرگسهای ساحر، رفته و از من دور شده است.
هوش مصنوعی: مرگ فرهاد به خاطر شیرین نبود؛ بلکه این جدایی و غم و درد ناشی از دوری آنها بود که زیان بیشتری به همراه داشت.
هوش مصنوعی: کشتن واقعی زمانی است که شیرین از کنار فرهاد میگذرد و این او را میکشد، و مرگ حقیقی آن است که لیلی به سر مجنون میرود و او را داغدار میکند.
هوش مصنوعی: ای خدا، همه را به سوز و عذاب انداختی، اما به خسرو که از دست تو به آسمان رفت، هیچ آسیبی نرسید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.