گر نه آن ترک سیه چشم سر یغما داشت
مژه را بهر چه صف در صف جا بر جا داشت
تلخ کامی مرا دید و ترش روی نشست
آن که صد تنگ شکر در لب شکرخا داشت
جانم آمد به لب از حسرت شیرین دهنی
که در احیای دل مرده دم عیسی داشت
شاهدی تشنه لبم کشت که از غایت لطف
چشمهٔ آب بقا در لب جان بخشا داشت
بخت بدبین که ز اندوه کسی جان دادم
کز پی کاهش غم روی نشاط افزا داشت
دل دیوانه از آن کوی به حسرت میرفت
ولی از سنبل او سلسلهها برپا داشت
وقت کشتن نظری جانب قاتل کردند
تیغ بر گردن عشاق چه منتها داشت
کاش بر حسن خود آن ماه نظر بگشاید
تا بداند که چرا عشق مرا شیدا داشت
دوش از وجد فروغی به کلیسا میگفت
که مرا جلوهٔ ترسابچهای ترسا داشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به عشق و حسرت اشاره میکند. او از زیبایی چشمان یک محبوب و تأثیر آن بر احساساتش میگوید. در حالی که دلش از حسرت شیرینی کلام معشوق تنگ میشود، به یاد میآورد که محبوبش چقدر مظهر شکر و لبخند بوده است. احساس ناامیدی و اندوه در وجود او به خاطر فقدان این زیباییها نمایان است. همچنین، او گریزی به تأثیر عشق بر زندگیاش میزند و آرزو میکند که محبوب نگاهی به او بیندازد تا بداند عشقش چقدر عمیق و شیدا است. در پایان، شاعر به گفتگویی که در کلیسا با شخصی به نام «ترسا» داشته، اشاره میکند و آن را به عنوان نشانهای از وجود زیباییهای آسمانی و زمینی در عشق خود میبیند.
هوش مصنوعی: اگر آن دختر سیاهچشم، سروی زیبا نداشت، پس چرا مژههایش اینگونه در صفای زیبا و مرتب قرار گرفتهاند؟
هوش مصنوعی: کسی که طعم تلخی را احساس کرده بود، به چهرهای ناراحت و دلگیر نشسته بود؛ در حالی که آن فرد، خود، میبایست شیرینی را بچشد و شکر را در دستانش داشته باشد.
هوش مصنوعی: جانم به تنگ آمده از آرزوی دلنشین کسی که با لبان شیرینش، جان تازهای به دل بیروح من میبخشد.
هوش مصنوعی: یک معشوقه با لبهایی تشنه و زیبا دارم که با مهربانیاش باعث شد من به زندگی و زندگیام ادامه دهم.
هوش مصنوعی: بخت ناخوشایند من باعث شد که از غم کسی جان بدهم که به خاطر کاهش غم، جهانی پر از شادی داشت.
هوش مصنوعی: دل دیوانه با حسرت به آن کوی میرفت، اما به خاطر عطر سنبل او، زنجیرهایی از عشق به پا داشت.
هوش مصنوعی: در زمان کشتن، توجهی به قاتل شد؛ و شمشیر بر گردن عاشقان چه انتظارها و زحماتی را به همراه داشت.
هوش مصنوعی: ای کاش آن ماه زیبا به زیباییاش نظر کند تا بداند چرا عشق من به او اینقدر زیاد است و مرا دیوانه کرده.
هوش مصنوعی: شب گذشته من از شادی و الهام به کلیسا میرفتم و میگفتم که جلوهای زیبا و آتشین از یک جوان مسیحی را تجربه کردهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
باد نوروز چو دنباله جان ما داشت
دل ما را اثری بوی کسی شیدا داشت
از کجا گشت پدید، این همه خوبان، یارب
آسمان، این چه بلا بود که بهر ما داشت؟
عشق بنشست به جان، خانه دل کرد خراب
[...]
تیر او تا به سرا پردهٔ دل ماوا داشت
خیمهٔ صبر من دل شده را برپا داشت
تا به چنگ غمش افتاد گریبان دلم
عاقبت دست ز دامان من شیدا داشت
عقل دیوانه شدی گر بنمودی لیلی
[...]
بی لب ساغر می دیده خونپالا داشت
خم دلی پر گله از سرکشی مینا داشت
این زمان بر سر هر فاخته ای می لرزد
آن که چون سرو دو صد عاشق پا بر جا داشت
لب ساغر به مذاقم نمکین می آید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.