گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

چشمم که بر روی تو فتاده ست

بر آفت خود نظر نهاده ست

راهیست برای بردن جان

ابروی کجت میان گشاده ست

خط تو درونه مرا سوخت

شک نیست کز آفتاب زاده ست

زلفت سر و پا شکسته زانست

کز سرو بلند او فتاده ست

انصاف من شکسته بستان

زان طره که داد ظلم داده ست

گفتی ز لبم بنوش باده

خون می نوشم، چه جای باده ست

خسرو ز تو بی قرار با تست

دل را چه کنم که خود مراد است

 
sunny dark_mode