گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

لاله دمد از خون شهیدان غم او

تا حشر در آیند به خوان علم او

از جور و وفا و ستم هر که بپرسی

در عشق مساوی ست وجود و عدم او

می زد رقم غالیه نقاش سیه کار

بشکست ز رشک خط سبزت قلم او

در پای خم امروز چو من صاف دلی نیست

جز درد که پیوسته بود در قدم او

خسرو چو خورد می ز سفال سگ کویش

جمشید حسد می برد از جام جم او