گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

مبارک باد، ماه روزه داران!

بدان مستی فزای هوشیاران!

مده، ای محتسب، تشویش چشمش

که در خواب خوشند آن پر خماران

ز گریه بیش می سوزیم با آنک

نگیرد هیمه آتش ز باران

رخت در چشم مشتاقان چنانست

که شربت در دهان روزه داران

خورد خون من آن کافر همه روز

گوارا باد می بر باده خواران

غنیمت دار خواب بی غمی را

که شب ناخوش بود بر سوکواران

بیار آن ده قدح، ای ساقی هوش

که بر خسرو نبود این می گواران

 
 
 
قطران تبریزی

اگر باران نباشد در بهاران

سرشگ و آه من بس باد و باران

جهان را بس بود نالیدن من

اگر بلبل ننالد در بهاران

سحرگه بانگ من بشنو ز مطرب

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
حمیدالدین بلخی

همه سیمین بر و زرین سواران

پری رویان و پروین گوشواران

زلبهای چو بسد در فروشان

ز گیسوهای مشکین مشکباران

بگاه عشرت و بوس و تماشا

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه