نهفته خورد می آن شوخ و منکر است به رویم
کجاست دولت آنم که تا دهانش ببویم؟
خراب این هوسم که بود به خواب صبوحی
من آن دهان می آلود ز آب دیده بشویم
شبیش دیدم در خواب، سالهاست که هر شب
ز شام تا سحر آن خواب پیش خویش بگویم
مگر ز وادی جانان صبا برد خبر من
که کاروان سلامت گذر نکرد به سویم
به هر زمینی هر کس گلی شوند و گیایی
منم که مهرگیایی شوم به کوی تو رویم
به ناتوانیم از وی چه آن حال که بپرسیش؟
همین بس است که من سر بر آستانه اویم
کنون که توبه شکستم، کدوی می به سرم نه
چنان که کاسه سر بشکند ز بار سبویم
تو بر گلوی من ار تیغ آبدار برانی
بسی ز شربت آب حیات به به گلویم
مگو که خار جفایم ببین و مگذر ازین سوی
نه خسروم من، اگر سوی تو به دیده نپویم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل بیانگر دردی عاشقانه است که شاعر از عشق و هوسهای خود سخن میگوید. او از شوق به معشوق و دلتنگیهایش یاد میکند و به یاد خوابهایی که سالهاست میبیند، اشاره میکند. شاعر به ناامیدی از رسیدن به معشوق اشاره کرده و احساس میکند که هیچکس به او توجهی ندارد. همچنین، او نسبت به می و نوشیدن آن توبه شکسته است و در حالی که میداند که در این عشق آسیبپذیر است، اما در ادامه نشان میدهد که باز هم به سوی معشوق گام برمیدارد. شاعر در نهایت میگوید که اگر معشوق از او بگذرد، او هرگز نمیتواند از او دور شود.
هوش مصنوعی: این بیت به این معنی است که در دل من عشق و شوقی پنهان است، اما طرف مقابل به آن توجهی ندارد. میپرسم که آن خوشبختی کجاست که وقتی به او نزدیک میشوم، احساس خوشحالی کنم؟
هوش مصنوعی: من در گرداب این آرزو غرق شدهام، چنان که در خواب صبحگاهیام. میخواهم آن چهره را که از اشکهایم غرق در آلودگی شده، پاک کنم.
هوش مصنوعی: سالیان زیادی است که هر شب تا سحر، خواب او را برای خودم تعریف میکنم. دیروز او را در خواب دیدم.
هوش مصنوعی: آیا بادی از سرزمین محبوبم پیام من را برده است که کاروان سلامت به سوی من نیامده است؟
هوش مصنوعی: هر انسانی در هر جایی میتواند شکوفا و موفق شود، اما من کسی هستم که به خاطر عشق تو به جستجوی تو میآیم.
هوش مصنوعی: من از حالت ناتوانیام نمیتوانم چیزی بگویم، فقط همین مهم است که من در حضور او هستم و سر به آستان او گذاشتهام.
هوش مصنوعی: حالا که به عهد و پیمان خود شکستهام، دیگر نمیتوانم مثل سابق با آرامش زندگی کنم، زیرا بار سنگین گناه و گناهکاری بر دوشم سنگینی میکند.
هوش مصنوعی: اگر تیغ تیزی را به گلوی من بکشی، باز هم بسیار از شربت آب حیات برایم خواهم یافت.
هوش مصنوعی: نگو که اگر از من بدی ببینی، به راحتی از کنارم عبور کن. من ضرر نمیکنم، حتی اگر نتوانم به چشمانت نگاه کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به دردِ عشق شدم مبتلا دوا ز که جویم
به هیچ کس نتوانم که این حدیث گویم
ز بهرِآن که نیارم به دوست گفت و به دشمن
خوش است سرزنشِ دوست و دشمن از همه سویم
زبان دراز کنم هم چو شمع سر ببریدم
[...]
دلم ز دست تو خون شد، ندانم این به که گویم؟
علاج خود ز که سازم، دوای دل ز که جویم؟
بریخت اشک من آن را که پاره گشت دروغم
برفت آب من آن را که رخنه گشت سبویم
از این دو دیده پر آب من که ریخته بادا
[...]
نریخت ساقی چشم تو ساغری به گلویم
جز آنکه خون شد و از جام دیده ریخت به رویم
تو شاد از آنکه به جورم زپافکندی و من خوش
بدین که قوت رفتن نماند از آن سر کویم
رقیب گفت سگت گفته تا برنجم و من خوش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.