از غمزه ناوکزن شدی، آماجگاهت دل کنم
هرروز جانی بایدم تا بر درت منزل کنم
دل رفت و جان هم میرود، گویی که بیما خوش بِزی
گیرم که هرکس دل دهد، جان از کجا حاصل کنم؟
جو جو بِبُرَّم خوش را از تیغ بر خاک درت
تا خوشه مِهرم دهد، تخم وفا در گِل کنم
حاصل مرا صبح طرب، دل عاشق شبهای غم
بد روز مادرزاد را از حیله چون مقبل کنم
دی گفت صید جان کنم، گفتم «چه داری از عمل؟»
گفتا که «تُرکِ کافرم، هرسو شکار دل کنم»
گفتم که «خلق از دیدنت جان میدهد، باری بکش»
گفتا «نمیباید مرا چندان کسان بسمل کنم»
گویند، خسرو، میل کن بر دیگران زان بیوفا
جان و دلم بردی، که را بر دیگران مایل کنم؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دارم هوس کز خون دل خاک درش را گل کنم
او را بهر رنگی که هست آگه ز حال دل کنم
خواهم ز خون من شود هر قطره جانی که من
یک یک دم خون ریختن پامال آن قاتل کنم
چون بهر صید آید برون خواهم شکار او شوم
[...]
روز جزا چون ادعای جان ناقابل کنم
کز شرم نتوانم نگاهی جانب قاتل کنم
چون رشکم آید زین و آن گیرم سراغت هر زمان
هرگه تو را ای دلستان خواهم نشان از دل کنم
در بزم اغیار ای صنم در بزم ننهادم قدم
[...]
در پیش بیدردان چرا فریاد بیحاصل کنم
گر شکوهای دارم ز دل با یار صاحبدل کنم
در پرده سوزم همچو گل در سینه جوشم همچو مل
من شمع رسوا نیستم تا گریه در محفل کنم
اول کنم اندیشهای تا برگزینم پیشهای
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.