اینک به کوی یار خود من بهر مردن می روم
با من که خواهد آمدن، بر جان سپردن می روم
من می روم تا بنگرم، چند است کشته بر درش
خود را میان کشتگان بهر شمردن می روم
چون دیگران می می خورند از ساغر وصل تو،من
زین غصه سوی میکده خونابه خوردن می روم
میدان وصلت، ای پسر، جان می دهند، گو می برند
من نیز از سر خاستم، چون گوی بردن می روم
بر کشتن خسرو مگر دارد شه من آرزو
جان بر کف اکنون بر درش من بهر مردن می روم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به سوی محبوب خود رهسپار میشود تا در عشق او جان بسپارد. او به دنبال دیدن کشتهشدگان عشق است و خود را در میان آنها مشاهده میکند. شاعر میخواهد ببیند چگونه دیگران از وصل محبوب سیراب میشوند و از غم خود به میکده میرود. او با این احساسات به میدان عشق میآید و تصمیم دارد جان خود را فدای عشق خسرو کند و برای مردن به درگاه محبوب برود.
هوش مصنوعی: هماکنون به خیابان محبوبم میروم تا بمیریم. با من بیایید، کسی که میخواهد با من به این سفر برود، من میروم تا جانم را فدای او کنم.
هوش مصنوعی: من میروم تا ببینم چه تعداد درباریان و کشتهشدگان در مقابل او وجود دارند؛ قصد دارم در میان کشتهها بگردم و آنها را بشمارم.
هوش مصنوعی: وقتی دیگران از شراب عشق تو مینوشند، من از غصه و حسرت به سمت میکده میروم و اشک میریزم.
هوش مصنوعی: در میدان وصال، جانها فدا میشوند. اگر همه میروند، من هم از جا بلند شدم و مثل یک توپ که برای آوردن میدوید، به سمت میدان میروم.
هوش مصنوعی: بر کشتن خسرو چه کسی آمادگی دارد؟ من آرزو دارم جانم را فدای او کنم. اکنون به درگاهش میروم تا جانم را فدای او کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.