بیا ساقی که ما در می فتادیم
به خدمت پیش میخواران ستادیم
سر رندی چو گم کردیم در فسق
کلاه صوفیان را کج نهادیم
رها کن غرقه گردیم ار برانیم
میان می، چو اندر می فتادیم
چه جای توبه چون می می بنوشیم
که از خوبان به خون روزه گشادیم
مرادی از غم او عشق داریم
چه داند او گر از غم نامرادیم
بکش، ای خوش پسر، ما را به یک ناز
همان پندار کز مادر نزادیم
بده یک جام کیخسرو به خسرو
همان انگار ما هم کیقبادیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جوانی هردوان بر باد دادیم
دو گیتی بر سر کامی نهادیم
چو روی اندر بیابان در نهادیم
بذات العرق با خضر اوفتادیم
ازان نور سواد دیده دادیم
وز این بر ریش دل مرهم نهادیم
چه مایه زر که ما بر باد دادیم
از آن روزی که بازو بر گشادیم
من و لچمن درین میدان فتادیم
به روز بد، به مردن دل نهادیم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.