گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

چون سبزه بر دمید ز گلزار یار خط

دارم غبار خاطر از آن مشکبار خط

جانا، محقق است که جز کاتب ازل

بر برگ لاله ات ننوشت از غبار خط

یاقوت جوهر دهنت آب زندگیست

کز وی مدام زنده بود خضروار خط

مشک خطت که هست روان تر ز آب جوی

بر خوانده ام ندیده شد، ای گلعذار، خط

از تو دلم به باغ و بهاری نمی کشد

باغ من است روی تو و نوبهار خط

یارب، چه خوش به خامه تقدیر دست صنع؟

بنوشته است بر ورق روی یار خط

خسرو، چه وجه بود که نادیده روی او

آرد لبش به خون من دلفگار خط

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
ابن حسام خوسفی

بر گل ترا که گفت ز سنبل برار خط

وز مشک ناب بر ورق گل نگار خط

بی خط به بندگی تو اقرار کرده ایم

آخر چه حاجتست خدا را میار خط

بر عارض چو آب تو حسن دگر فزود

[...]

بابافغانی

گر من ز شوق یار فرستم بیار خط

یکحرف ازان ادا نشود در هزار خط

خوش صفحه ییست روی تو یا رب که تا ابد

هرگز بر آن ورق نفشاند غبار خط

ما را بدور حسن تو با نوخطان چکار

[...]

هلالی جغتایی

گر من ز شوق خویش نویسم بیار خط

یک حرف از آن ادا نشود در هزار خط

خوش صفحه ایست روی تو، یارب! که تا ابد

هرگز بر آن ورق ننشاند غبار خط

ما را بدور حسن تو با نو خطان چه کار؟

[...]

فضولی

گرد گلت کشید ز عنبر حصار خط

شد شاهد جمال ترا پرده دار خط

بنشست گرد رشک بر آیینه ماه را

تا ماه من نمود بگرد عذار خط

روزم بسان شمع سیه شد ز دود آه

[...]

سعیدا

آخر دمید بر رخ جانان، بهار خط

در دور روی یار نمود اعتبار خط

سنبل چسان کشد سر خود در بنفشه زار

از پا فتاد زلف تو در روزگار خط

بر روی خویش تیغ جفا را چه می کشی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه