امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۰۷

چون سبزه بر دمید ز گلزار یار خط

دارم غبار خاطر از آن مشکبار خط

جانا، محقق است که جز کاتب ازل

بر برگ لاله ات ننوشت از غبار خط

۳

یاقوت جوهر دهنت آب زندگیست

کز وی مدام زنده بود خضروار خط

مشک خطت که هست روان تر ز آب جوی

بر خوانده ام ندیده شد، ای گلعذار، خط

از تو دلم به باغ و بهاری نمی کشد

باغ من است روی تو و نوبهار خط

۶

یارب، چه خوش به خامه تقدیر دست صنع؟

بنوشته است بر ورق روی یار خط

خسرو، چه وجه بود که نادیده روی او

آرد لبش به خون من دلفگار خط