گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

ای تمامی خواب من برده ز چشم نیم خواب

وی سراسر تاب من برده ز زلف نیم تاب

تاب زلفت سر به سر آلوده خون منست

گر نخواهی ریخت خونم زلف را چندین متاب

زلف مشکینت کمند افگند بر آهوی چین

نافه را خون بسته شد در ناف ازان مشکین طناب

گل چنان بی آب شد در عهد رخسارت که گر

خرمنی از گل بسوزی قطره ای ندهد گلاب

خط تو نارسته می بنماید اندر زیر پوست

بر مثال سبزه نورسته اندر زیر آب

گریه را در دل فرو خوردم همه خوناب شد

چون نمک در خورد، بی خونابه ای نبود کباب

مست گشتم زان شراب آلوده لبهای تنک

مست چون گشتم ندانم، چون تنک بود آن شراب

روز من سالیست بی تو زانکه بهر دیدنت

عمرم از رفتن به جا مانده ست با چندین شتاب

باز می گیری زبانم در سؤال بوسه ای

یا گرفته می شود در لب ز شیرینی جواب

گرم و سردی دید این دل کز خط رخسار تو

نیمه ای در سایه ماند و نیمه ای در آفتاب

خواهم از زلف تو تاب آرم که بند جان کنم

زلف در بازی در آمد، چون توان آورد تاب

گر نقابی بر رخ رخشان کشی از روشنی

روی تو پیدا شود پنهان شود در وی نقاب

چون شدی در تاب از من، داد دشنامم رقیب

سگ زبان بیرون کند، چون گرم گردد آفتاب

شب زمستی چشم تو شمشیر مژگان برکشید

خواست بر خسرو زند کش در میان بگرفت خواب

 
 
 
عنصری

شهریار دادگستر خسرو مالک رقاب

آنکه دریا هست پیش دست احسانش سراب

آسمان جود گشت و جود ماه آسمان

آفتاب ملک گشت و ملک چرخ آفتاب

بنگر اکنون با خداوند جهان شاه زمین

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از عنصری
فرخی سیستانی

تا ببردی از دل و از چشم من آرام و خواب

گه ز دل در آتش تیزم گه از چشم اندر آب

عشق تو باچار چیزم یار دارد هشت چیز

مرمرا هر ساعتی زین غم جگر گردد کباب

با رخم زر و زریر و با دلم گرم و زحیر

[...]

ازرقی هروی

مهترا ، هر چند شعرم زان هر شاعر بهست

تا توانستم نکردم من ز شعری اکتساب

قصد آن دارم که دامن در چنم زین روز بد

روز خوب خویش جویم بر ستوری چون عقاب

تا همی خوانم کتاب و تا همی جویم شراب

[...]

قطران تبریزی

سر و بالایی که دارد بر سر گل مشک ناب

آفت دل‌هاست و اندر دیده‌ام چون آفتاب

روی رنگینش چو ماه تافته بالای سرو

زلف مشکینش چو مشک تافته بر ماهتاب

صبر از آن خواهم همی تا عشق او پوشم به صبر

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
ابوالفرج رونی

ای بیان جود تو بر کاغذ روز سپید

نقش کرده خامه قدرت به زر آفتاب

هر کجا کلک تو شد بر صفحه کاغذ روان

تیغ هندی را نماند با نفاذش هیچ تاب

در هوایت هر که چون کاغذ دوروئی پیشه کرد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه