باز بگذشتی بر آن زلفه ای نسیم مشکبوی
در شب تاریک چون رفتی برآن راه چو موی
گفتمش بر لوح رخسار تو بی معنیست خط
گفت خط خالی ز معنی نیست بی معنی مگوی
گرچه رقت آن عارض چون آب باز از جوی چشم
چشم آن دارم که آب رفته باز آید بجوی
گو مثر شبنم عذار لاله و رخسار گل
تا به تو کمتر فروشد حسن هر ناشنه روی
ا گر بجوئی در زکات حسن مسکینتر کسی
چون دل من از همه مسکینتر است او را بجوی
من به بازی زلف او بشکستم و زلفش دلم
بشکند آری به بازی اینچنین چوگان و گوی
خون ما آن غمزه میریزد به زلف و رخ کمال
عاشقان را ناز و شیوه میکشد نه رنگ روی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عاشقانهای است که شاعر به زیبایی محبوبش اشاره میکند. او با بیانی زیبا و استعاری، وصف زلف و رخسار معشوق را میکند و میگوید که خطی بر صورت او بیمعناست. شاعر از اشک و غم ناشی از عشق صحبت میکند و به زیباییهای طبیعی مانند شبنم و گل نیز اشاره میکند. او همچنین بیان میکند که عشقش به محبوبش آنقدر عمیق است که دلش از همه مسکینتر است و از بازی زلف محبوب، دلی شکسته دارد. در نهایت، او به تاثیر ناز و جذبه معشوق بر عاشقان پرداخته و تاکید میکند که عشق حقیقی فراتر از زیبایی ظاهری است.
هوش مصنوعی: نسیم خوشبویی مانند عطر مشکی به زلفهای تو بازمیگردد و در شب تاریک، وقتی که تو در آن مسیر زیبا و لطیف حرکت میکنی، همچون موهایی نرم و شیلن به نظرت میآید.
هوش مصنوعی: به او گفتم که نوشته بر چهرهات بیمعناست، اما او پاسخ داد که نوشته خالی از معنا نیست. پس بیمعنا سخن مگو.
هوش مصنوعی: اگرچه زیبایی چهرهات همچون آبی است که از جوی جاری میشود، اما من همچنان چشمی دارم که منتظر است آن آب دوباره به جوی برگردد.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی های کم نظیر لاله و گل، بگو که زیبایی آنها به پاهای تو کمتر میفروشد.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال زکات و خیرات هستی، بدانی که کسی مانند دل من که از همه مسکینتر است، وجود ندارد. او را جستجو کن.
هوش مصنوعی: من در بازی زلف او شکست خوردم و زلفش دل مرا هم خواهد شکست. آری، در این چنین بازی مانند چوگان و گوی، همه چیز در حال چرخش است.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذبهی چشمان معشوق اشاره دارد که باعث میشود عشق و اشتیاق در دل عاشقان به وجود بیاید. معشوق با ناز و فریبایی خود بر قلبهای عاشقان تأثیر میگذارد و زیباییاش به قدری شدید است که بر روی آنها اثر میگذارد. در واقع، غمزه و نگاهی که از طرف معشوق به سوی عاشق پرتاب میشود، همچون خون در رگها در دل و روح عاشق جاری میگردد و عاشق را متحیر و مجذوب میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این کهن گیتی ببرد از تازه فرزندان اوی
ما کهن گشتیم و او نو اینت زیبا جادوی!
مادری دیدی که فرزندش کهن گردد هگرز
چون کهن مادرش را بسیار باز آید نوی؟
هرکه را نو گشت مادر او کهن گردد، بلی
[...]
آفرین زان مرکب شبدیز فعل رخش خوی
اعوجی مادرش و آن مادرش را یحموم شوی
گاه بر رفتن چو مرغ و گاه پیچیدن چو مار
گاه رهواری چو کبک و گاه برجستن چو گوی
چون نهنگان اندرآب و چون پلنگان بر جبال
[...]
چون بطرف باغ بنماید گل خودروی روی
دست دلبر گیر و جای اندر کنار جوی جوی
برده از مرجان بگونه لاله نعمان سبق
برده از مطرب بدستان بلبل خوشگوی گوی
بستد از یاقوت بسد لاله و گلنار رنگ
[...]
تا بروید لاله سوری چو لاله دار روی
جام چون لاله کن از روی چو لاله کام جوی
جز به گرد باغ عیش و گرد قصر عزمپوی
جز پی رامش مگیر و جز گل دولت مبوی
صفهای را نقش میکردند نقاشان چین
بشنو این معنی کزاین خوشتر حدیثی نشنوی
اوستادی نیمهای را کرد همچون آینه
اوستادی نیمهای را کرد نقش مانوی
تا هر آن نقشی که حاصل باشد اندر نیمهای
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.