شمارهٔ ۹۸۰
باز به ناز کش مرا چیست که ناز می کنی
ناز نمی کنم دگر گونی و باز میکنی
من چو شهید عشقم و بر در تو بهشتیم
بر رخ من در بهشت از چه فراز می کنی
از دهنت چو میرود پیش دو لب حکایتی
جان مرا در آن سخن محرم راز می کنی
از تو چگونه جان برم چون تو به مرغ آن حرم
حمله باز می کنی چشم چو باز میکنی
چشم بعارضش دلا چیست ز زلف او گله
وقت چنین لطیف و تو قصه دراز می کنی
با رخ دوست زاهدا رو چو به قبله شد ترا
عرض نیاز کن چرا عرض نماز می کنی
زایر کعبه را بگو حلقه بگوش این درم
گوش که می کند که تو وصف حجاز می کنی
کمال تا ابد خاک یک آستان و بس
بندگی شهی گزین گر چو ایاز می کنی
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...