ای از خط تو زنگ بر آئینه شاهی
تو شاهی و پیش تو بتان جمله سپاهی
آن لب نه زلال است که خمریست بهشتی
آن نقطه نه خال است که سریست آلهی
رویت به غلامی دلم خط به در آورد
میداد بر آن خط دل من نیز گواهی
تو جان طلبی از من و من بوس چه پرسی
هردم که چه خواهی تو ز ما هرچه تو خواهی
خون همه بیراهه بریزی و چو بینیم
یک روز براهت همه گوئیمه براهی
ای رفته بفکر نقش زلف بدست آر
تدبیر رسن کن که فرو رفته بچاهی
نقش دهن تنگ تو در چشم کمال است
چون چشمه حیوان شده پنهان به سیاهی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به زیبایی و قدرت جذابیت معشوق اشاره میکند و او را به عنوان پادشاهی میبیند که دل و جانش را تحت تأثیر قرار داده است. او به تلخی و شیرینی عشق میپردازد و میگوید که عشق واقعی فراتر از ظاهر است. با زبان استعاری، شاعر از زلف معشوق و تأثیر آن بر دل و عقل خود سخن میگوید و به تلاش برای نزدیکی و فهم بیشتر از معشوق اشاره میکند. در نهایت، شاعر به یک نوع حیرت و شگفتی نسبت به زیبایی و اثر معشوق بر خود اعتراف میکند.
هوش مصنوعی: ای آنکه خط تو زنگار را از روی آئینه شاهی پاک میکند، تو خود شاهی و همه بتها در مقابل تو مانند سربازانی هستند که به حضور تو آمدهاند.
هوش مصنوعی: آن لب، مانند چشمه زلال نیست بلکه شبیه به شراب بهشتی است. و آن نقطه، فقط یک خال نیست بلکه نشانهای الهی است.
هوش مصنوعی: چهرهات دلم را به سوی خود کشاند و نشان داد که عشق و محبت را در آن مییابم. دل من نیز بر این خط نوشته شده، گواهی میدهد.
هوش مصنوعی: تو از من جان میخواهی و من نمیدانم چرا، هر لحظه فقط میپرسی که چه میخواهی. هر چه تو بخواهی، من آمادهام.
هوش مصنوعی: اگر تمام تلاش خود را بیهوده صرف کنی و روزی ما متوجه شویم که راه تو درستی نیست، همه به تو خواهیم گفت که مسیرت اشتباه است.
هوش مصنوعی: ای آن که به فکر زلف محبوب رفتهای، تدبیری بیندیش که بتوانی او را به دام محبت بیندازی؛ زیرا در چاهی عمیق گرفتار شدهای.
هوش مصنوعی: لبان نازک و باریک تو در نظر زیبایی، مانند چشمهای که به خاطر تاریکی، پنهان مانده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای آینه قدرت بیچون الهی
نور رخت از طرّه شب برده سیاهی
خط بر رخ زیبای تو کفرست بر اسلام
رخسار و سر زلف تو شرعست و مناهی
آن جسم نه جسمست که روحیست مجسّم
[...]
قرآن چه بود مخزن اسرار الهی
گنج حکم و حکمت آن نامتناهی
در صورت الفاظ معانیش کنوزست
وین حرف طلسمیست بر آن گنج الهی
لفظش بقراآت بخوانی و ندانی
[...]
ماهیست نشسته به سر مسند شاهی
می نازد و پیداست از او فرّ الهی
از ملک جهان کام دلت جمله روا باد
در دامن مقصود تو باد آنچه تو خواهی
پشتم به تو گرمست و دلم با غم تو خوش
[...]
تو شاه جهانی و ندانم که چه شاهی؟
حیران تماشای تو از ماه بماهی
گر ملک و ملک وصف کمالات تو گویند
اسرار کمال تو ندانند کماهی
ای عشق، چه چیزی و ندانم که چه چیزی؟
[...]
هرچند کسی علم و هنر دارد و کوشش
باید مدد بخت ز توفیق إلهی
تا بخت نباشد نشود کار کسی راست
ور بخت بود راست شود هر چه تو خواهی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.