گنجور

 
کمال خجندی

چندین چه بلا و درد است این آه

از عشق تو بر دل من ای ماه

از مجمر سینه می بر آرم

هر لحظه هزار نکهت آه

در راه غمش به سر رو ای دل

کاین است طریق و شرط این راه

دل رفت به چاه لعلش از زلف

کس چون برود بشب تک چاه

باور ز من ارنداری ای جان

اینک به درست ثم بالله

کاین عشق تو با کمال بیدل

چون آتش و موم هست با کاه

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode