گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
کمال خجندی

مرا که خرقة ارزق به باده شد گلگون

هوای شاهد و می کی رود ز سر بیرون

به هر قدح که بیاید تبسم لب یار

حباب وار از او عقل را کشم بیرون

زنه رواق فلک برتر است خانه عشق

گمان مبر که کس آنجا رسد به همت دون

کمال عشق همین باشد و نهایت فکر

کاری که جز تصور لیلی نمیکند مجنون

بجز وصال دعایش ز دست برناید

مراد آن به اجابت نمی شود مقرون

چه سود از آنکه بپوشم بدامن آتش دل

که میکند رخ شمعی میان سوز درون

به جور دوست رضا ده کمال و هیچ مگوی

که در طریق محبت چرا نگنجد و چون

 
 
 
قطران تبریزی

بتی که سجده برد پیش او مه گردون

به نیکوئی بر او نیکوان دیگر دون

بدان دو لاله مصقول دل کند مشغول

بدان دو سنبل مفتول دل کند مفتون

اگر نوان و نگونست زلف او چه عجب

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
مسعود سعد سلمان

چو اشک ابر به گل برچکیده بینم خوی

بر آن دو عارض گلگون و آن دو زلف نگون

شگفت نیست ز آتش بکاهد آب ولی

ز آتش دلم آب دو دیده گشت فزون

چرا فروخته تر باشد آتش رخ تو

[...]

امیر معزی

شدست روز همه خلق فَرّخ و میمون

به روزگار شه نیک‌بخت روزافزون

شه زمانه ملکشاه کافرید خدای

همیشه طالع او سعد و طلعتش میمون

به طلعتش همه ساله منورست زمین

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از امیر معزی
وطواط

چو از حدیقهٔ مینای چرخ سقلاطون

نهفته گشت علامات چتر آینه گون

ز نقشهای عجیب و ز شکلهای غریب

صحیفه های فلک شد چو صحف انگلیون

جناح نسر و سلاح سماک هر دو شدند

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق

زهی محل رفیعت ز حد و هم بیرون

نهاده گوشه مسند بر اوج نه گردون

امام مشرق و اقضی القضاه روی زمین

که مثل تو ننماید سپهر آینه گون

خرد نداند گفتن مناقب تو که چند

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از جمال‌الدین عبدالرزاق
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه