ما به سودای تو دامن ز جهان در چیدیم
محنت عشق تو بر راحت جان بگزیدیم
پیش از آن دم که نبود از دل و جان آثاری
در میان دل و جان مهر تو می ورزیدیم
تا بغایت دل و جان مهر تو میورزیدیم
در بروی همه بستیم چو رویت دیدیم
خلق در عشق تو بروجه نصیحت ما را
هرچه گفتند شنیدیم ولی نشنیدیم
خبر سنی ما رفت در اطران جهان
تا ز میخانه عشقت قدحی نوشیدیم
عار آید دگر از خلعت شاهی ما را
دلق سودای تو ز آنروز که میپوشیدیم
راه پیمود بسی در طلب دوست کمال
دوست در خانه و ما گرد جهان گردیدیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این غزل به عشق و محبت عمیق خود به معشوقهاش میپردازد. او بیان میکند که برای رسیدن به عشق معشوق، تمام لذتهای دنیوی را ترک کرده و در عذاب عشق او قرار گرفته است. او با اشاره به این که قبل از ظهور عشق، دائماً در دل و جانش به یاد معشوق بوده، نشان میدهد که عشق او از ابتدا وجود داشته است. شاعر به تحمل نصیحتهای دیگران اشاره میکند و میگوید که هر چه از دیگران شنیده، به خاطر عشقش نادیده گرفته است. در نهایت، او از جستجوی دوستان و کمال خارج از خود سخن میگوید و یادآور میشود که در واقع، معشوق در درون خویش است و او بیخودانه در تلاش بوده است.
هوش مصنوعی: ما به خاطر عشق تو از عالم و دنیا دست برداشتیم و سختیهای عشق تو را به جای آرامش خود انتخاب کردیم.
هوش مصنوعی: قبل از اینکه هیچ نشانی از عشق و علاقه در دل و جان ما وجود داشته باشد، ما به تو محبت میکردیم.
هوش مصنوعی: ما تا حد امکان به تو محبت کردهایم و تمام درها را بر روی دیگران بستهایم، چون وقتی تو را دیدیم، همه چیز را فراموش کردیم.
هوش مصنوعی: مردم در عشق تو هستند و به ما نصیحت میکنند؛ هرچه گفتند را شنیدیم، اما به آن توجه نکردیم.
هوش مصنوعی: خبر عشق ما در تمام جهان پخش شد، زمانی که از میخانه عشق تو جرعهای نوشیدیم.
هوش مصنوعی: لباس سلطنتی برای ما دیگر زشت و ناپسند شده است، چون از آن روزی که دلق عشق تو را بر تن کردیم، دیگر چیزی جز این برای ما ارزش ندارد.
هوش مصنوعی: برای یافتن دوست، مسافرتهای زیادی کردهایم، در حالی که کمال دوست در خانهاش است و ما بیهوده در جهان پ حرکت کردیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این عنایت ازلی بود که ره پرسیدیم
وین هدایت ابدی گشت که رویت دیدیم
همچو بلبل ز غم روی تو گریان بودیم
چون گل روی تو دیدیم چو گل خندیدیم
بهوایی که نشانی ز تو یابیم مگر
[...]
چشم بر هر چه گشادیم رخ خوب تو دیدیم
گوش بر هر چه نهادیم حدیث تو شنیدیم
مردمان چشم گشودند و ندیدند به جز غیر
ما ببستیم دو چشم و بجمالت نگریدیم
لوح دلرا که بر آن نقش و نگار دگران بود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.