ای ورق گل بهشت از رخ نازکت خجل
لعل لب تو غنچه را کرده به خنده منفعل
تا نگرفت از رخت نسخة مصور صبا
صورت گل به هو ورق بر نکشه از آب و گل
من به هوای قامتت عمر دراز یافتم
زانکه همیشه کرده ام کسب هوای معتدل
بر درت آتش دلم رفت و بر گرفت دان
گر نرود به گرد آن آب دو دیده متصل
چشم تو چون کشد مرا نو به حلی طلب کنی
گر نکشد دوبارهام نیست به دوستی به حل
چون نرسیده رشته عمر به دور وصل تو
منت او چه میکشم گو اجلش ز هم گسل
دی به کمال گفته دل بر ما بیار و جان
سوی خودم نما رمی تا بروم به جان و دل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی محبوبش اشاره میکند و از ناز و زیبایی او به وجد میآید. او با تشبیه لبهای محبوب به لعل و گل، حس شگفتی و شادمانی خود را ابراز میکند. شاعر بیان میکند که به خاطر جاذبهی محبوب، زندگیاش هدفمند شده و به دنبالهی وصال اوست. او احساس میکند که چشمان محبوبش او را به خود میکشاند و در عین حال از دوری و فراق رنج میبرد. در نهایت، شاعر آرزو میکند که محبوبش او را به خود نزدیک کند تا بتواند به آرامش و آرامش درونی برسد.
هوش مصنوعی: ای برگ گل بهشت، از زیبایی چهره نازک تو شرمنده است. لعل لبهای تو، غنچه را به خنده واداشته است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که نسیم صبحگاهی چیزی از زیبایی تو را برنگرفته باشد، گل به شکوفه نخواهد نشست و از خاک و آب خارج نخواهد شد.
هوش مصنوعی: من به خاطر زیبایی قامت تو عمر طولانی داشتهام، زیرا همیشه سعی کردهام در زندگیام تعادل را حفظ کنم.
هوش مصنوعی: در آستانه تو، دل من همچون آتش سوزان است و اگر اشکهایم بر دور آن آب نروند، همچنان به هم پیوستهاند.
هوش مصنوعی: چشم تو مرا میکشد، گویی که میخواهی مرا به تازگی به سوی خود جذب کنی. اگر این جذب دوباره انجام نشود، در دوستیام هیچ نمانده است.
هوش مصنوعی: وقتی که عمرم به پایان نمیرسد و هنوز به وصالت نرسیدهام، نمیدانم چه بر خود میزنم. ای کاش مرگ من را از این درد رها کند.
هوش مصنوعی: روزهایی را به خاطر دارم که با تمام وجودم از تو خواستم که دل و روح خود را به من هدیه کنی تا بتوانم با شوق و عشق به سمت تو بیایم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
علیست فرد بی بدل علیست مثل بی مثل
علیست مصدر دوم علیست صادر اول
علیست خالی از خلل علیست عاری از زلل
علیست شاهد ازل علیست نور لم یزل
ایمه بانوان دین وی در درج لم یزل
جیحون راز عمر خود مرثیه تو ماحصل
خاصه چه توأم آورم مدح ترا بهر غزل
شیخ ادیب پارسی نیک سراید این مثل
رفتم و آتش غمت ماند به سینه مشتعل
دست مراد کوته و پای امید منفعل
از پس مرگ سر زند گرگل حسرتم گل
بیتو چسان ز بوی گل تازه کنم مشام دل
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.