سرو اگر زآن قدر رفتار به بالاست زیاد
سایه گه گه چه عجب کز تو زیادت افتاد
سروی و سایه نوه سایه رحمت به زمین
سایه رحمت تو از سر ما دور مباد
راست گویند هواهاست ز تو در سر سرو
که نجنبد به یقین هیچ درختی بی باد
راست گویند هواهاست ز تو در سر سرو
جس آزاد ز جا سرو و به یک په استاد
سرو میخواست که پیش قد نو سر بنهد
داد بر باد سرو این هوس از سر بنهاد
تا قدرت دید که بر دیده نشاندیم دگر
باغبان سرو سهی را به چمن آب نداد
می کند از ستم سرو قدان ناله کمال
بلبل از نارون و سرو برآرد فریاد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و عظمت درخت سرو و ارتباط آن با سایهاش و همچنین تأثیر باد بر آن است. شاعر به توصیف سرو و سایهاش میپردازد و از رحمت سایهاش یاد میکند. اشاره میشود که هیچ درختی نمیتواند بدون باد حرکت کند و سرو به واسطه باد به حرکت در میآید. همچنین، اشاره به نالهها و فریادهای بلبل به خاطر ستمی که بر سرو میرود، نشاندهندهی غم و اندوهی است که در نتیجهی دوری و بیمهر بودن به وجود آمده است. در نهایت، نویسنده به نوعی تأمل در مورد قدرت و زیبایی طبیعت و ناملایمات آن میپردازد.
هوش مصنوعی: اگر سرو به خاطر رفتار بزرگ و بلندیاش سایهاش زیاد است، چه جای تعجب دارد که سایه تو نیز بزرگتر شده باشد.
هوش مصنوعی: سرو و سایهای که نماد رحمت است، به زمین سایه میافکند. امیدوارم که سایهی رحمت تو از سر ما دور نشود.
هوش مصنوعی: میگویند وقتی نسیمی در سر درختی نمیوزد، به یقین هیچ درختی بدون باد نمیتواند بیحرکت باشد. یعنی اگر درختی آرام و بیحرکت است، نشانهای از وزش باد در آنجا وجود دارد.
هوش مصنوعی: هواها به درستی خبر از تو میدهند، در حالی که سرو بلندی که آزادانه ایستاده، به یک سمت تمایل دارد.
هوش مصنوعی: سرو به تازگی تصمیم داشت که به خاطر زیبایی قامت راستش، سرش را پایین بیاورد و تسلیم شود. اما در نهایت، این آرزو را رها کرد و دیگر به آن فکر نمیکند.
هوش مصنوعی: ما توانستیم به برتری و زیبایی کسی که در نظر داشتیم، دست یابیم و در این میان دیگر به باغبان آن سرو زیبا در باغ هیچ آبی ندادیم.
هوش مصنوعی: سروهای زیبا از ظلم و ستم به شدت ناله میکنند و بلبل از دل غم خود فریاد میکشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای همه ساله زخوی تو دل سلطان شاد
دل سلطان همه سال از خوی تو شادان باد
با علی خیزد هر کز تو بیاموزد علم
با عمر خیزد هر کز تو بیاموزد داد
زانکه استاد تو اندر همه کاری پدرست
[...]
نوزتان مادر شش روز نباشد که بزاد
نوزتان ناف نبریده و از زه نگشاد
نوزتان سینه و پستان به دهن بر ننهاد
نوزتان روی نشست و نوزتان شیر نداد
این چه بند است که بر من غم آن ماه نهاد
دل من بر دوره خون زد و دیده بگشاد
دل من برد بگفتار دل آزار بتی
که همه فعلش بند است و همه قولش داد
بجفا کردن راد است و بدل دادن زفت
[...]
قاضی آن بد نسب خر روش ترک نژاد
که چو دید او کله کیسه زرش آمد یاد
آنکه بی سیم کسی نبد از ارش نگشاد
سیم وی دادی و از مهتری این دارد یاد
جاودان بادا آن جای طهارت آباد
[...]
یاد میدار که از مات نمی آید یاد
ای امید من و عهد تو سراسر همه باد
نکنی یک طرف از قصه ی من هرگز گوش
نه زِیم یک نفس از غصه تو هرگز شاد
یاوری نیست، که با خصم تو بردارم تیغ
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.