شمارهٔ ۴۱۷
دوشم دل از غم تو بر آتش همی طپید
وز دیده باخیال لبته آب میچکید
زآن لب چو میشنید حدیثی دل کباب
میسوخت چون نمک بجراحت همی رسید
در پیش میفکند سر خود قتیل عشق
از شر این گناه کز آن تیغ می برید
نا کرده سر قلم سر زلفت کجا کشیم
دال است زلف تو نتوان بی قلم کشید
پیش تو روز و شب چه برم نام مهر و ماه
چون مهر دیگری نتوان بر تو به گزید
گیرم که باد با تو برد آه این ضعیف
از باد تاله پشه کمتر توان شنید
چشم کمال روی تو دید و بگریه گفت
چشم رونده چون تو در اقلیم ها ندید
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...