شمارهٔ ۳۹۷
دگر گفتی نجویم بر تو بیداد
مبارک مرد و آنگه کردی آزاد
چه منت باشد از میاد بیرحم
که پای مرغ بسمل کرده بگشاد
چه حاصل زآنکه شیرین از لب خویش
پس از کشتن دهد حلوای فرهاد
فراموشم نخواهی شد چو الحمد
در آن دم که به تکبیر آوری باد
به بادت می فرستم خدمت و باز
نمی خواهم که بر تو بگذرد باد
شدم خاک و به هر سو برد بادم
کسی کز دوست دور افتد چنین باد
کمال از خون دل تر سازه نامه
سلام خشک چون نتوان فرستاد
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...