دلبرا چشم خوشت آفت مستان آمد
نشنة لعل تو سر چشمه حیوان آمد
پرتوی ز آینه روی جهان آرایت
مطلع حسن و لطافت مه تابان آمد
شمه ای از سر گیسوی عبیر افشانت
نافه آهوی چین طرف ریحان آمد
تا رسید از سر کوی تو نسیمی به بهشت
میر بنده خاک درت روضه رضوان آمد
سالها پیش وصال تو بنتوان گفتن
کآنچه بر جان من از محنت هجران آمد
دل به امید سرا پرده وصلت هیهات
رفت چندانکه ره عمر به پایان آمد
هر که را در دو جهان آرزوی روی تو نیست
حیوانیست که در صورت انسان آمد
ای که دل می طلبی در شکن زلفش جوی
زآنکه او مجمع دلهای پریشان آمد
که رساند به کمال از سر کوی تو نشان
پای امید چو اندر ره نقصان آمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت محبوبه و تأثیر او بر شاعر میپردازد. شاعر از زیبایی چشمان او و اثرات آن بر دل و جانش صحبت میکند. او به یادآوری عشق و دوری از محبوبه و دردهای ناشی از هجران میپردازد و در نهایت به این نکته میرسد که هر کس آرزوی وصال او را نداشته باشد، در حقیقت همچون حیوانی در قالب انسان است. شاعر از نیکویی و لطافت محبوبه و اثرات آن بر سایر دلها سخن میگوید و میخواهد نشان محبت و راه وصال را پیدا کند، هرچند که عمرش به پایان رسیده است.
هوش مصنوعی: ای محبوب من، چشمهای زیبایت مانند آفتاب است که مستی را به ارمغان میآورد و دیدن لبهای سرخ و دلانگیز تو، فرح و شادابی را برای زندگی به ارمغان میآورد.
هوش مصنوعی: پرتوی از آینه، زیبایی و لطافت چهرهی تو را به جهان میتاباند و مانند ماهی درخشان، جلوهگر است.
هوش مصنوعی: یک تکه از موهای عطرآگین تو مانند نافهای از آهوی چین در میان ریحان به مشام میرسد.
هوش مصنوعی: نسیمی از سوی تو به بهشت رسید و بندهی خاکیات به گلزار رضوان آمد.
هوش مصنوعی: سالها پیش، نمیتوانستم درباره وصال تو صحبت کنم، چون آنچه که از درد جدایی بر جانم گذشته است، غیرقابل بیان است.
هوش مصنوعی: دل به امید دیدار معشوق، به جستجوی راه وصال رفت، اما افسوس که زمان زندگی به پایان رسید و او هنوز به آرزویش نرسید.
هوش مصنوعی: هر کسی که در این دنیا و آن دنیا آرزوی دیدن تو را نداشته باشد، مانند حیوانی است که فقط در شکل انسان ظاهر شده است.
هوش مصنوعی: ای کسی که دل را در درد زلف معشوق میجویی، بدان که او جایگاه همه دلهای آشفته و پریشان است.
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به این دارد که کسی به کمال و هدف خود دست پیدا کرده است و نشانهای از امیدش را در مسیر ناکامیها و مشکلات پیدا کرده است. با وجود چالشها و دشواریها، او همچنان به جستجوی نشان و هدف خود ادامه میدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ساقیا خیز که گل باز به بستان آمد
بلبل مست دگر باره به دستان آمد
می بگردان که برین تشت نگون سار فلک
دم به دم چون قدح دور تو گردان آمد
در چنین دور به بستان رو با خانه میا
[...]
یار پیمان شکنم با سر پیمان آمد
دل پر درد مرا نوبت درمان آمد
این چه ماهیست که کاشانهٔ ما روشن کرد
وین چه شمعیست که بازم به شبستان آمد
بخت باز آمد و طالع در دولت بگشاد
[...]
در میخانه کزو عقل پریشان آمد
حلقه اش حلقه جمعیت رندان آمد
نخرامد سوی باغ نظرم سرو قدش
که گلش خون دل و خار ز مژگان آمد
بنده پیر مغانم که گدایان درش
[...]
از سفر با رخ افروخته جانان آمد
رفت چون ماه و چو خورشید درخشان آمد
باز تا در چمن آن سرو خرامان آمد
رنگ بر روی گل و فاخته را جان آمد
راست گویم که ورا سرو خطا گفتم کج
نخل عمری است که در صورت انسان آمد
هر که از اصل خود آگاه بود دم نزند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.