گنجور

 
کمال خجندی

ای مرا در هجر رویت چشم تر چون سر سفید

شد ز شست و شوی اشکم جام ها در بر سفید

از غم نادیدنت وز دیدن روی رقیب

یک دو دم چشمم سیاهست و دمی دیگر سفید

دیده می گردد سفید از انتظار روی خوب

ز انتظار به اینک دید، اختر سفید

پیش رویت هندوانند آن همه خال سیاه

هندوان بنگر بناگوش و عذار و بر سفید

گوئیا روی رنبیت نامه اعمال اوست

کان به صد شستن نگردد تا دم محشر سفید

هندوان زلف و خالت را دعائی میکنم

باد هر دو روسیه را رو چو مشکتر سفید

گوسیه باش و سفید آن رسته دندان و خال

مشک نیکوتر سیاه و در بود خوشتر سفید

روی چون دینارت از اشک تو سرخ اولی کمال

اسنانکه باشد کم بها هرگه که باشد زر سفید