آن سرو قد نگر که چه آزاد میرود
وآن غمگسار بین که چه دلشاد میرود
به روی سرو قامت گلبوی لالهرخ
با قد خوش خرام چو شمشاد میرود
بر بام هفت قلعه گردون ز بیدلان
هرشب فغان و ناله و فریاد میرود
اشک از دمشق دیده ز سودای مصر دل
مانند سیل دجلهٔ بغداد میرود
بنیاد جان که داشت بنا بر زمین دل
از سیل بار دیده ز بنیاد میرود
بر جان بیدلان ستمکش ز دلبران
در شهر ما نگر که چه بیداد میرود
عمر عزیز گر نکنی صرف با بتان
چون خاک راه دانش که بر باد میرود
خسرو مدام با لب شیرین نهاده لب
خون جگر ز دیده فرهاد میرود
با آن پری پیام کمال ای نسیم صبح
اعلام دادمت مگر از باد میرود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
افسوس ازین حیات که بر باد میرود
کآیین ما نه بر روش داد میرود
هردم ز من که پیروی دیو میکنم
بر آسمان فرشته به فریاد میرود
وه کاین دل خراب عمارت کجا شود؟
[...]
کی یاد دوست از دل ناشاد میرود
از دیده گر برفت کی از یاد میرود
تا او برفت همدم آه است جان ما
بیدوست جان ما همه بر باد میرود
او شد به خواب و فتنه برآورد دست جور
[...]
چون غمزه تو بر سر بیداد میرود
آسایش از قلمرو ایجاد میرود
سرو از چمن برون به دل شاد میرود
آزاده هر که میزید آزاد میرود
دل چیست کز فشار محبت نگردد آب
[...]
عمری که بیتو ای مه نوشاد میرود
سر داده خرمنی است که بر باد میرود
دور از کنار یار ز دریای چشم من
رودیست دجلهٔ که به بغداد میرود
شیرین به کامجویی و پرویز در نشاط
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.