عمرم بآه و ناله و فریاد می رود
عمر عزیز من همه بر باد میرود
شیرین نماند و شوری خسرو که ظلم کرد
روز قیامت از دل فرهاد میرود
در هر قدم هزار گرفتار در رهند
وان سرو ناز از همه آزاد میرود
غم نیست گر به بستر مرگم ز هجر او
در این غمم که مدعی ام شاد میرود
یادم کجا کند که اسیران درد او
چندان بود که درد من از یاد میرود
با سیل گریه خانه در آن کوی چون کنم؟
کانجا هزار خانه ز بنیاد میرود
اهلی که شد بآتش آه از جهان برون
از جور دوست باعلم داد میرود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان حسرت و اندوه گوینده از سرگذشت و عشق ناپایدارش میپردازد. او به زودی عمرش به زاری و درد خواهد گذشت و احساس میکند که زندگیاش بر باد رفته است. گوینده از عشق ناکام خود به خسرو و دردهایی که فرهاد کشیده، صحبت میکند و بیان میکند که در مسیر زندگی با مشکلات و گرفتارهای زیادی مواجه است. رغم تمام این دردها، خیالش از هجرت معشوق و گرفتاریهای خود در سرزمین عذاب میگذرد. او نیز به سوگواری و فراق دلخواه خود اشاره کرده و از این میگوید که همگی در مقابل آتش عشق بیرحم دوست، به بیرون رانده میشوند. در مجموع، شعر حس غم و اندوه ناشی از عشق و جدایی را به خوبی منتقل میکند.
هوش مصنوعی: عمر من با گریه و شکایت و ناله سپری میشود و عمر گرانبهایم همه در حال هدر رفتن است.
هوش مصنوعی: شیرین نتواند باقی بماند و دل تنگ فرهاد به خاطر ظلمی که خسرو کرد، در روز قیامت از بین میرود.
هوش مصنوعی: در هر قدم، هزاران نفر در این راه دچار مشکل و سختی هستند، اما آن سرو بلند و زیبا به راحتی و بدون هیچ قید و شرطی در حال حرکت است.
هوش مصنوعی: غم و اندوهی نیست اگر در بستر مرگ به خاطر دوری او بگذرم، چرا که در این حال، کسی که ادعای عشق دارد، در حالی که من رنج میبرم، خوشحال و شاداب است.
هوش مصنوعی: یادم نمیآید که چقدر اسیران درد او زیاد بودند که درد من به فراموشی سپرده میشود.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم با اشک و گریه، خانهام را در آن مکان حفظ کنم؟ زیرا آنجا هزاران خانه از ریشه ویران میشود.
هوش مصنوعی: به هنگامی که دل در آتش عشق می سوزد و از ظلم و کینه دوستی خسته می شود، آدمی با دانش و آگاهی از این جهان رهایی می یابد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
افسوس ازین حیات که بر باد میرود
کآیین ما نه بر روش داد میرود
هردم ز من که پیروی دیو میکنم
بر آسمان فرشته به فریاد میرود
وه کاین دل خراب عمارت کجا شود؟
[...]
آن سرو قد نگر که چه آزاد میرود
وآن غمگسار بین که چه دلشاد میرود
به روی سرو قامت گلبوی لالهرخ
با قد خوش خرام چو شمشاد میرود
بر بام هفت قلعه گردون ز بیدلان
[...]
کی یاد دوست از دل ناشاد میرود
از دیده گر برفت کی از یاد میرود
تا او برفت همدم آه است جان ما
بیدوست جان ما همه بر باد میرود
او شد به خواب و فتنه برآورد دست جور
[...]
چون غمزه تو بر سر بیداد میرود
آسایش از قلمرو ایجاد میرود
سرو از چمن برون به دل شاد میرود
آزاده هر که میزید آزاد میرود
دل چیست کز فشار محبت نگردد آب
[...]
بلبل ز شیوة تو به فریاد میرود
بوی گل از نسیم تو بر باد میرود
آواز تیشه مضطرب آید به گوش دل
شیرین مگر به دیدن فرهاد میرود!
زین دشت پابرهنه گذشتم چو گردباد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.